از جمله آسیب هایی که از ناحیه شوهر نهاد خانواده را تهدید می کند و چه بسا موجب فروپاشی آن می گردد، آزاردادن همسر(زن) است.

زن از محیط گرم خانواده خویش به درون خانه ای پا می نهد که همه چیز آن برای وی تازه و بدون سابقه است. از جایی که بطور متعارف خدمت گیرنده و محبت دیده به سرایی قدم می نهد که خدمت و محبت در آن دوسویه است.

در این حالت اگر در قبال محبت و تلاشی که بروز می دهد، پاسخ محبت آمیز نگیرد، و حتی در عوض آن آزار ببیند، دیر یا زود از محبت دهی دست می کشد و کانونی که باید با محبت و مودت گرم شود، به سردی می گراید. روشن است که کمتر همسری با این وضعیت حاضر به ادامه زندگی است و اگر هم آن را ادامه دهد، چنین زندگی را نمی توان یک زندگی سالم و یک کانون پرحرارت خواند.

گفتنی است آزارهای جسمی و روانی هر دو در این میان یکسان عمل می کنند و شاید آزار های زبانی و روانی زیان های بیشتر و ضررهای کاری تری را به پیکر ازدواج وارد کنند. روایات افزون بر تنبیه بدنی، تحقیر او و حتی بغض و دشمنی درونی را هم زمینه فروپاشی تدریجی خانواده ها دانسته اند.

از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت شده که می فرماید: هر کس به زنی آزار برساند تا آن زن (با بخشیدن مهریه اش) جان خود را از او بخرد، خدای تعالی برای آن مرد به کیفری کمتر از آتش رضایت نداده است، چرا که خدای متعال برای زن، همانگونه به خشم می آید که بخاطر یتیم.[1]

در سفارش امیرمؤمنان علی علیه السلام به امام حسن علیه السلام آمده است: مبادا خانواده ات به سبب تو بدبخت ترین مردم باشند.[2]

همچنین از علی علیه السلام روایت شده که می فرماید: آنان(زنان) امانت خدا نزد شما هستند، بنابراین به آنان گزند نرسانید و با ایشان بدرفتاری نکنید.[3]

از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نیز روایت است که فرمود: در شگفتم از کسی که زنش را می زند در حالیکه خود او به تنبیه بدنی سزاوارتر است .[4]

همچنین آمده است که:

مردی نزد پیامبر آمد و گفت: ای پیامبر خانواده ام مرا خشمگین می سازند به چه چیزی آنها را مجازات کنم؟ فرمود: درگذر. سپس بار دیگر گفت تا اینکه سه بار تکرار کرد. حضرت فرمودند: اگر مجازات کردی به اندازه اشتباه مجازات کن و از (زدن به) صورت بپرهیز.[5] ابتدا آموزش مدارا و در صورت ضرورت  تنبیه، مجازات به اندازه اشتباه نه به هر نحو و اندازه ای. 


[1] . بحارالانوار ،ج76، ص365، ح30.

[2] . بحارالانوار، ج74، ص 168،ح35.

[3] . مستدرک الوسایل، ج 14، ص251.

[4] . بحارالانوار،ج 103، ص249،ح38.

[5] . اسدالغابة، ج1، ص534.

 

 

نظرها

    تاکنون نظری برای این مطلب ثبت نشده است .

ارسال نظر

برای نظر دادن ابتدا با نام کاربری و رمز عبور خود وارد سایت شوید یا ثبت نام کنید .
برای ورود یا ثبت نام اینجا را کلیک کنید .