پس از آن همه فضایل ذاتی که داشت و کمالات عالی که کسب کرد به کار مرزبانی اسلام پرداخت، و به عنوان پاسداری امین برای دین، و شمشیری آخته بر روی منحرفان، دست به‌کار شد و چونان سربازی با اخلاص مشغول به خدمت گشت تا داستان سازی های دشمنان اسلام را تباه سازد و گمراهان و گمراهی آفرینان را به راه خیر و صلاح ارشاد کند.[1]

علامه امینی ره درباره او می گوید: شرف الدین یکی از قله های رفیع تشیع است و یکی از درفشهای افراشته اسلام. او در این روزگار، نماینده عظمت سادات و بنی هاشم است. شیعه را میسزد که به شرف الدین افتخار کند، به دانش سرشار و شرف تابان و پارسایی عمیق و منطق فصیح و تبلیغات سودمند او.

مرزبان مکتب نامیده شد زیرا شناختی متعهدانه از مکتب داشت، شناختی که انسان را مسئول و متعهد می کند. این مذهب، مذهبی است که اگر درست شناخته شود، عقاید و معلوماتی را در پی خواهد داشت چون عمل و اقدام، حرکت و درگیری و تصحیح فرهنگ اجتماع به منظور اصلاح فرد و جامعه.

او سید عبدالحسین از خاندان شرف الدین که نسبش با 31 واسطه به فرزند امام هفتم موسی بن جعفر می رسد. در سال 1290ق در شهر کاظمین از پدر و مادری که هر دو از خانواده سادات و عالمان دین بودند چشم به جهان گشود. یک سال داشت که همراه پدر و مادر به نجف اشرف مهاجرت کردند تا پدر تحصیلات عالیه را بگذراند. در شش سالگی به مکتب خانه گذاشته شد تا قرآن را بیاموزد. هشت ساله بود که پدرش اجازه اجتهاد گرفت و راهی زادگاه اجدادیش(جبل عامل) گشت. او نیز در آنجا تحصیلات مقدماتی خود را آغاز کرد و صرف، نحو، منطق، معانی بیان، سطوح فقه اصول و تاریخ و خط را نزد پدر آموخت و در همان جوانی به فضل و معلومات نامور شد. سپس در 17سالگی راهی نجف شد و سالیانی را در آن حوزه  به تکمیل تحصیل خویش پرداخت و از درس عالمانی چون آخوند خراسانی، سید محمد کاظم یزدی، سید حسن صدر و میرزا حسین نوری و بزرگانی دیگر بهره برد.

او تنها در حوزه نجف حضور علمی نداشت بلکه به کربلا و کاظمین و سامرا نیز سفر می کرد و از عالمان آن دیار نیز بهره می گرفت. پس از سالها شوق و تلاش و پشتکار به مرتبه فقاهت و اجتهاد دست یافت و در سی و دوسالگی اجتهاد مطلق او مورد قبول و تأیید همه مجتهدان بزرگ حوزه نجف، کاظمین، کربلا و سامرا قرارگرفت. در این هنگام همراه خانواده اش نجف اشرف را ترک کرد و از راه دمشق رهسپار جبل عامل شد. ابتدا در شحور اقامت کرد و در کنار پدر به ارشاد مردم و تدریس و تعلیم و تربیت نسل جوان پرداخت.[2] پس از گذشت سه سال به دعوت مردم صور، راهی آنجا شد و با تأسیس حسینیه صور، مرکزی برای برنامه های گوناگون دینی و اجتماعی پایه گذاری کرد. زمان زیادی نگذشت که مردم جبل عامل رهبر واقعی و راهنمای حقیقی خویش را شناختند و با معظم له در اقدامات اصلاحی اش اعلام همکاری نمودند.

او زندگی اش را بر مبنای شناخت متعهدانه پایه گذاشت و برای این شناخت عمیق به منابع اصیل و مآخذ عمده اسلام یعنی کتاب های تفسیر، حدیث و تاریخ مراجعه کرد و از این معارف سیراب گشت. از همان روزگار جوانی از اوضاع نابسامان و آشفته ای که در جوامع اسلامی وجود داشت و اختلافات بیهوده و تأسف بار مسلمانان رنج می برد، بدین سبب سعی کرد تا اندیشه خود را در اصلاح و عزت بخشی به همه ممالک اسلامی و ایجاد اتحاد و برادری بین فرقه های مختلف مسلمان بکارگیرد و نخستین گامش در راه وحدت امت اسلامی تألیف کتاب «الفصول المهمة فی تألیف الأمة» بود که در سال 1327ق به چاپ رسید. او برای رسیدن به مقصدی که در نظر گرفته بود برای دیدار با علمای دینی و متفکران نویسنده به مصر رفت و با مفتی بزرگ و استاد معروف دانشگاه الازهر شیخ سلیم بشری مالکی، آشناشد. این آشنایی موجب شد تا مباحثات و مکاتبات شورانگیزی رد و بدل شود و حقایق بسیاری از وقایع تاریخی روشن شود. این مکاتبات تا امروز برای محققان روشنگری میکند زیرا سید شرف الدین آن مکاتبات را که 112 نامه بود با مقدمه ای که بر آن نوشت به صورت کتابی به نام « المراجعات» به چاپ رسانید. او در اواخر سال 1330ق مجدد از مصر عازم لبنان شد، هنگامی که مردم لبنان خواستار استقلال کشورشان و رهایی از زیر سلطه عثمانی ها بودند، باز هم وارد میدان مبارزات سیاسی و درگیری های اجتماعی شد و رهبری دینی و سیاسی مردم جبل عامل را برعهده گرفت. او در راه روشنگری مردم برضد استعمار فرانسویان بسیار تلاش کرد و سختی های بسیاری کشید تا جایی که برای فرار ازفرانسویان به جبل عامل و دمشق هجرت کرد.فرانسویان که موفق نشدند به او دست یابند خانه و کتابخانه اش را آتش زدند و آثار خطی او را سوزاندند و بسیاری از آثار او از دست رفت. پس از اشغال سوریه به دست فرانسویان به همراه خانوادهاش به شهر حیفا در فلسطین ساکن شد و پس از ماهها دوباره در یک استقبال به یاد ماندنی به لبنان بازگشت. در سال 1340ق در کنگره عظیم جهانی مسلمانان شرکت کرد و به تقاضای ملک حسین نماز جماعت به امامت او(شرف الدین) برپا شد و این از افتخاراتی است که برای شیعیان رقم خورد.

سید شرف الدین در اواخر سال 1355ق برای زیارت امامان معصوم عازم نجف، کاظمین، سامرا و کربلا شد و سپس به ایران آمد تا به فیض زیارت امام هشتم نیز نائل آید، به دنبال سفر به ایران در تهران با استقبال علما و شخصیت های علمی روبرو شد و با عزیمت به قم و زیارت حضرت فاطمه معصومه با فقهای قم که تحت سختی فشار اختناق و استبداد رضا خانی بودند، آشنا شد، و بعد از یک ماه که در ایران به‌سر برد به وطن خویش بازگشت. او پس از بازگشت برای به‌سامان کردن وضع فرهنگ و آموزش در لبنان تصمیم گرفت در صور مدرسه‌ای بسازد که مدرسه الجعفریه نامیده شد. در این مدرسه علاوه بر درس های جدید، درسهای معارف و اخلاق اسلامی نیز تدریس میشد و بعد ها در کنار آن دانشکده جعفریه را نیز تأسیس کرد تا مسلمانان بتوانند از آن بهره برند. او سعی کرد همه امکانات را فراهم کند تا جوانان را از رفتن به مجالس گناه باز دارد، بدین منظور علاوه بر مدرسه، باشگاه «نادی الامام الصادق (علیه السلام) » را تأسیس کرد تا محلی باشد برای جلسات و مجالس جوانان. او در راه تربیت بسیار کوشا بود و برای تربیت مادران صالح مدرسه دخترانه الزهرا را تأسیس کرد که پس از مدتی توسط مخالفان سیاسی او بسته شد ولی او دست از راه خویش برنداشت و کلاس ها را در منزل خود تشکیل داد تا مجدد بتواند مدرسه را بازگشایی کند.

او در همه عرصه ها درحد توانش حضور داشت و پناهگاه نیازمندان و درماندگان بود، بدین منظور برای رسیدگی بهتر انجمن نیکوکاری و احسان را در سال 1365ق تأسیس کرد. او در یک جبهه مبارزه نکرد بلکه در همه جهات کوشید تا از حق دفاع کند و حریم ولایت را پاس بدارد. در این راه آثار گرانقدری را از خود بر جای گذاشته است که بطور خلاصه به آن پرداخته می شود:

- الفصول المهمة في تأليف الامة. که می توان آن را منشور وحدت و برادری و بیانیه اسلامی نامید، خود در آغاز کتاب می گوید: تنها و تنها با وحدت اسلامی است که اقدامات عمرانی هماهنگ می گردد، وسایل ترقی فراهم می شود، روح تمدن جلوه می کند، فروغ آسایش در آفاق زندگی می تابد، و یوغ بردگی از گردن همه برداشته می شود.

- النص و الاجتهاد. در این کتاب حدود صد مورد اجتهاد در مقابل نص (اعمال نظر شخصی در مقابل کلام صریح پیامبر) را که خلفا، حاکمان و... در زمان رسول خدا یا بعد از رحلت پیامبر کرده بودند را بر اساس کتب معتبر اهل سنت بیان می شود و مورد نقد قرار می گیرد.

بخشی از کتاب اجتهاد در مقابل نص ترجمه علی دوانی(ص45): در روز سقیفه دنیاپرستان، خلافت اسلامی را با تأویل نصوص و اجتهاد خویش در مقابل نص، به خود اختصاص دادند و در حالیکه پای بند به هیچ نبودند! کار قبضه کردن خلافت اسلامی را میان خود به انجام رساندند، بدون اینکه یک نفر از بنی هاشم و طرفداران آنان یعنی خاندان نبوت و جایگاه رسالت و محل آمد و رفت فرشتگان و مرکز وحی الهی و نزول قرآن مجید را خبر کنند. گویی خاندان پیامبر بازمانده آنحضرت نبودند، و در میان امت ارزش و احترامی نداشتند!

- المراجعات. مجموعه 56پرسش و پاسخ که بین دو استاد بزرگ رد و بدل شد، کتابی فصیح و بلیغ و با تنظیم کلمات و ترتیب جملات چنان که انسان علاقمند می شود چندین بار آن را بخواند. محتوای پرمغز و عمیق و همراه با استدلال های قوی و روشن و رعایت ادب و احترام دربحث در همه کتاب به چشم می خورد. این کتاب از اهمیت ویژه ای برخوردار است و هنگامی که به فارسی ترجمه شد،تحت عناوین رهبری امام علی (علیه السلام) از دیدگاه قرآن، پیامبر و عقل؛ مناظره دو رهبر مذهبی؛ گفت و شنودهای مذهبی حق جو و حق شناس ؛ و مناظرات به چاپ رسیده است.

بخشی از کتاب المراجعات؛رهبری امام علی (علیه السلام) در قرآن و سنت ترجمه محمد جعفر امامی(صص339-340): اگر فلاسفه بیگانه از شما در مورد جریان روز غدیر بپرسند: چرا پیامبر شما هزاران نفر را در آن روز از حرکت بازداشت؟ و چرا آنها را در آن گرمای سخت در یک جا گردآورد؟.... چرا از آنها پرسید آیا شما شهادت به یگانگی خداوند نمی دهید؟ و شهادت نمی دهید که محمد بنده و رسول اوست، اینکه بهشت حق است و آتش حق، مرگ حق است و زنده شدن پس از مرگ حق و اینکه قیامت خواهد آمد و تردیدی در آن نیست و خداوند تمام کسانی که در قبرها هستند زنده می کند؟ و همه گفتند:"بلی شهادت می دهیم" راستی چرا اینگونه رفتار نمود؟ .... و این چه وظیفه ای بوده که پیامبر از تبلیغ آن خوف و ترس فتنه را داشته است؟ و نیاز به نگاهداری مخصوصا از جانب خدا از آزار منافقان برای بیان آن؟؟؟ راستی اگر فلاسفه بیگانه از شما این پرسش ها را بکنند پاسخ خواهید داد: خداوند عزوجل و رسولش منظورشان بیان نصرت و یاری علی از مسلمانان و صداقت و دوستی وی نسبت به آنان بود و بس؟؟؟

- اجوبة مسائل جارالله. این کتاب در پاسخ به پرسش هایی است که موسی جارالله از علمای شیعه پرسید و خواستار پاسخ آنان شد. سوالاتی از قبیل آیا کتب شیعه، جمیع صحابه را تکفیر می کند؟ آیا شیعه قائل به تحریف قرآن است؟و...

- الی المجمع العلمی العربی بدمشق. پاسخ هایی به تهمت هایی که مجمع علمی دمشق به شیعه وارد کرد.

- الکلمة الغرّاء فی تفضیل الزهرا. درباره بانوی بانوان عالم حضرت زهرا سلام الله علیها.

- عقیلة الوحی. درباره فضایل و شخصیت حضرت زینب سلام الله علیها.

- ابو هریره. کتابی تحقیقی درباره ابوهریره.

- بغیة الراغبین فی سلسلة آل شرف الدین.

- ثبت الاثبات فی سلسلة الرواة.

- کلمة حول الرؤیة.

- مسائل فقهیه.

- المسح علی الارجل أو غسلها فی الوضوء و....

او کوشید تا زندگی خود را در دفاع از حق و حقیقت صرف کند و به‌حق می توان او را منادی اهل بیت در جهان اسلام نامید. او شخصیتی بود مملو از محبت که در تربیت آن را به‌کار گرفت و امورش را برای خدا خالص انجام داد، در کنار مردم برای  دفاع از حیثیت و شخصیت آنان در برابر زورگویان و سلطه جویان ماند. برای آموزش اهمیت خاص قائل بود و در این راه پشتکاری ویژه داشت. سعی کرد بیشترین استفاده را از نیروهای انسانی در راه مقاصد خیر و آرمان های مقدس کند و خلاصه تمام زندگی خود را وقف در راه خدا کرد و منادی وحدت نامیده شد.

و سرانجام سید عبدالحسین شرف الدین پس از گذران عمر خود در راه حق و حقیقت در 87 سالگی در سال 1377ق دعوت حق را لبیک گفت و پس از تشییع در بیروت، بغداد، کاظمین و نجف در سمت جنوبی صحن امام علی (علیه السلام) آرام گرفت.

                                                                     « بخوانیم، بیاموزیم و راهش را ادامه دهیم»



[1] نقباء البشر،‌ ج3، ص1083.

 [2] الامام اسید عبدالحسین شرف الدین،ص88.

نظرها

    تاکنون نظری برای این مطلب ثبت نشده است .

ارسال نظر

برای نظر دادن ابتدا با نام کاربری و رمز عبور خود وارد سایت شوید یا ثبت نام کنید .
برای ورود یا ثبت نام اینجا را کلیک کنید .