بی تردید هر جا سخن از تعالی فرهنگی یک جامعه به میان آید گسترش "آزاد اندیشی" در صدر دغدغه های سیاستگزاران فرهنگی خواهد بود. متقابلا " اندیشه محبوس" سم مهلکی است که ابتدا فرد و در نهایت جامعه را به قهقرا خواهد کشاند.

در زمانی که گروه های انحرافی و طرفداران آنان با شیوه های خاص خود (حذف فیزیکی، بایکوت، تهمت، تحدید و افترا، و....)  به مقابله با برخی شخصیت های دینی تاثیر گذار می پرداختند، در زمانی که پالایش اندیشه های در هم آمیخته و التقاطی به هزینه ای برابر جان یک انسان تمام می شد، شهید دیالمه با شجاعت و توکل به خدا و استعانت ازسیره ائمه اطهار(ع) کرسی آزاد اندیشی را به میان مردم برد.

گرچه ردپای این منطق را باید در وجود خود شهید و جمع های کوچک دوستانه قبل از انقلاب جستجو کرد. او هم خود آزادانه می اندیشید و هم روشش حقیقتا در قول و عمل درس  آزاداندیشی بود.

 

*آزاد می اندیشید یعنی...   

اندیشه آزاد به معنای تفکر سیال، بی مبنا و تاثیر پذیر نیست. به معنای تسامح و تساهل خارج از دایره اسلامی نیست. اندیشه آزاد به مفهوم تهیه معجونی از افکار غربی و شرقی و اسلامی نیست. اندیشه آزاد یعنی اسیر اندیشه های بشری نبودن ........

شهید دیالمه آزاد می اندیشید بدین معنا که در گرو ایسم ها گرایشها و مکاتب فکری رایج جامعه نبود. بودند کسانی که از اسارت برخی مکاتب فکری رها بودند اما نه به دلیل آزاد اندیشی بلکه بدان دلیل که  اسیر گرایش و مکتب فکری دیگری شده بودند. اما شهید دیالمه از این سنخ نبود گویا از همه اندیشه های بشری رها بود او همه چیز را در ترازوی عقاید اسلامی می سنجید.

این ویژگی که یک خصیصه درونی در شهید بود امری بود که کوشید آن را درجمع های کوچک دوستانش نیز قبل از انقلاب نهادینه کند. لذا اجازه می داد که هر کسی آزادانه در مخالفت با سخنان خودش  سخن بگوید و بعد از گوش دادن دقیق همه حرف ها آن ها را آگاهانه و مستدل نقد می کرد.

بعد از انقلاب این روش را در سطحی بسیار گسترده در دانشگاه  اجرا کرد .به گونه ای که هرکس در هر سطحی از دانش حق داشت حتی وسط جلسه برخیزد و بر علیه اندیشه های طرح شده سخن بگوید و هیچ مانعی برای این کار وجود نداشت گرچه تسلط شهید بر مباحث اسلامی و باور عمیقش به ظرافتهای مذهب هیچ کلام ناحقی را بی جواب نمی گذاشت. این امر سبب شده بود که به مرور هیچ یک از گروه های مخالف حاضر به مناظره، بحث و گفتگو با او نباشند زیرا می دانستند که بدون شک شکست خواهند خورد.

از بیامدهای همین  آزاد اندیشی بود که او در طرح اندیشه های دینی  کمترین توجهی به سود و زیان شخصی اش نمی کرد و  شجاعانه دست به طرح و موشکافی افکار خلاف مذهب  می زد. موضوعاتی که کمتر کسی جرات نزدیک شدن به آن و یا درک ضرورت آن را داشت.

سلسله جلسات "تبیین تبیین جهان" که نقدی تفصیلی و مستدل بر افکار التقاطی منافقین (موسوم به مجاهدین خلق) بود گواه روشنی بر این ادعا است. جلساتی که بارها با تهدیدهای منافقین مواجه شده بود و از اساسی ترین نقاطی بود که کینه شهید را به دل گرفتند و نام او را در لیست سیاه خود قرار دادند.

گرچه این همه آن چیزی نیست که در قاموس شهید دیالمه در معنای عبارت "آزاد اندیشی" می توانستی بیابی بلکه در یک نگاهی وسیعتر شهید  دیالمه را از همه تعریف وتمجیدها، از همه منافع شخصی و مناصب اجتماعی، از همه مریدخواهی و مریدسازی ها  و خلاصه از هر چه غیر خدا بود و رنگ دنیا داشت آزا د میافتی.

 

*مخاطبانش را بر آزاد اندیشی تربیت می کرد، یعنی...

1) جلسات شهید دیالمه به صورت گفتگوی دو طرفه  برگزار می شد. این در حالی بود که  اغلب کرسی های بحث در آن زمان به شکل سخنرانی و یک طرفه برگزار می شد.

در سخنرانیهای عمومی شهید  نه تنها مخاطب اجازه داشت که در مباحث مطرح شده در حضور همگان شفاهی سوالات خود را طرح کند بلکه بعضا افراد در جلسه بی توجه به موضوع بحث مطلبی را مطرح می کردند و طی آن همه عقاید دینی ر ا زیر سوال می بردند.

در جلسه ای با عنوان " الیناسیون" یکی از حضار نقد شهید را زیر سوال می برد که با واکنش شدیدا منفی حضار مواجه می شود. شهید دیالمه در این موقعیت به جای آنکه از حمایت حضار حسن استفاده را کند فضا را چنان باز می گذارد که آن فرد نظر خود را به طور کامل بیان کند.

او بدون کمترین واهمه ای از طرح سوال و شبهه، به خوبی به سخنان مخاطب گوش می داد و به خوبی پاسخ می گفت تا مخاطب خود را از سویی بر تفکر، از سوی دیگر بر پرسشگری تربیت کند و در نهایت با پاسخ خود ذهن او را به درستی جهت می بخشید.

2) او خود، افکار مخالف را طرح و نقد می کرد. مخاطبان را با افکار غیر دینی آشنا می کرد و ظرافتهای مذهب را شرح می داد و این را از جلسه درس خود آغاز کرده بود. به طوری که در سخنرانی "ربوبيت معركه اصلي انبياء" صریحا ابراز می کند که:

" خیلی دوست داشتم شما از صالحین قوم نبودید کتاب های منحرفین را خوانده بودید و می دیدید چه زمینه هایی را وارد اسلام شیعی کرده اند."

و این حقیقتا اوج آزاد اندیشی یک معلم است که از آگاه سازی مخاطبش نسبت به موضوع  مورد نقد استقبال کند.

به عنوان نمونه در جلسات تبیین تبیین جهان روش شهید اینگونه است که کپی بخش مورد بررسی را در اختیار حضار می گذارد و حتی در جلسه ای که کپی ها آماده نبودند شهید ابراز نگرانی می کند که مبادا افرادی در جلسه بدون آنکه از محتوای کتاب آگاهی پیدا کنند، شنونده نقد آن باشند.

جلسات و سخنرانی ایشان با طرح مسایل اسلامی شروع می شد و سپس با طرح سوالات گوناگون درباره دین، سیاست و.... تاچندین ساعت ادامه پیدا می کرد. اغلب یا مخاطب قانع می شد و یا دراثر اتمام وقت ادامه مباحث به جلسه بعدی موکول می گشت.

بر کسانی که اندک درکی از فضای علمی و دانشگاهیان آن روز و حتی امروز داشته باشند پوشیده نیست که اینگونه  ورود به عرصه بحث و گفتگو  تا چه حد ریسک و چالش بر انگیز خواهد بود و جز یک اندیشه حقیقتا آزاد یعنی آزاد از همه سوت و کف ها و همه اندیشه هایی که جامعه گرفتار آن است، نمی تواند در این مسیر گام بردارد.

3) شهید دیالمه در تربیت فکری شاگردانش بر باور آگاهانه و دفاع از حقیقت تاکید داشت.

در یکی از جلسات به تفصیل مخاطب خود را نسبت به پیگیری بدون تفکر مباحث تقبیح و توبیخ می کند.

" تا این مدت که با هم بودیم چه قدر شما کار می کنید؟... بعد از این که از این جا می رویم چه قدر کار می کنیم؟ اگر مساله روشن نشده چرا این جا بر فهم آن اصرار نداریم؟ اما اگر پذیرفتیم، با همان صراحتی که مخالفین مقابله می کنند ما هم باید با همان صراحت بایستیم.... هر روز یک برنامه جدید ایجاد می کنند ما هیچ کار انجام نمی دهیم سکوت کردیم... اگر این چنین است ما با عوام چه فرقی می کنیم؟[1] 

4) در نقد اندیشه ها به شدت مودبانه و منصفانه عمل می کرد. او هرگز اندیشه آزاد را در هجمه بی ادبانه به مخالف معنا نکرد بلکه حتی وقتی حضار در طرح سوالات خود از برخی صاحبنظران نام می آورند شهید صراحتا از آنان می خواهد که آن اندیشه را فارغ از گوینده اش مطرح و بررسی کنند.[2]

****

آری به راستی وحشتی که دشمنان از این آزاد اندیشی شهید داشتند شاید از خیلی سلاحها نداشتند. صداقت در گفتار، استدلال محکم و منطق شیعی، آگاهی بر اندیشه های غیر دینی، شجاعت و صراحت در دفاع از حقایق از جمله اموری در شهید بود که  لرزه بر پیکره سست نفاق می انداخت تاحدی که  حتی پس از شهادت او نیز ذکر و یادش برای منافقان بظاهر انقلابی و کوردلان قدرت طلب سبب برآشفتگی می شد لذا به بهانه های واهی مانع انتشار اندیشه و حتی روشها و سبک اسلام آموزی او شدند.

همان کسانی که تا فتنه 88 ، مخالفت های شهید با افکار نادرست خودشان را مخالفت با امام و رهبری تلقی کردند و سالها از تاثیر مثبت ایشان بر جوانان، اندیشمندان و جویندگان اسلام ناب محمدی(ص) جلوگیری شد به تصور اینکه دوستان و محبان شهید ممکن است بخواهند کار سیاسی بکنند. درحالی که سیره این شهید بزرگوار چیزی جز عمل به تکلیف نبود و در تمامی عمر نگاهش به زندگی تنها انجام مسئولیت دینی در مقابله با دغل کاران آن روز جامعه بود.

و چه ساده اندیشی است که بپنداریم بر پایی این کرسی ها (با محاسبات عادی و مادی) جز زحمت و مشقت نتیجه دیگری برای شهید داشته باشد. اما به واقع ایمان به خداوند خبیر بصیر و امید به گسترش هدایت الهی در جوانان شهید را در برابر این مسئولیت عظیم نیرویی تمام نشدنی می بخشید.

به راستی اگر لطف الهی و تدابیر هوشمندانه رهبری معظم انقلاب نبود، گمان نمی شد که تبلیغات منفی علیه این شهید بصیرت شیعی پایان پذیرد و در محافل علمی و دانشگاهی از شهید دیالمه ذکر و تجلیلی بعمل آید. هر چند هنوز هم تا شناخت عمیق این سردار جنگ نرم راه بسیاری باقی است!

 


[1] اسلام قدرت بزرگ فردا

[2] انسان خلوت، خلوت انسان

نظرها

    تاکنون نظری برای این مطلب ثبت نشده است .

ارسال نظر

برای نظر دادن ابتدا با نام کاربری و رمز عبور خود وارد سایت شوید یا ثبت نام کنید .
برای ورود یا ثبت نام اینجا را کلیک کنید .