کلامش نشان از عمق آشنایی او با اسلام ناب و تاریخ اسلام داشت. قدرت بیانش خیلی قوی بود. خوب استدلال می کرد، خوب می فهماند. حاشیه نمی رفت. مؤدب و محترم بود. حرف دلش را با شجاعت ، صراحت و بی پرده بیان می کرد. همین باعث می شد دانشجوهای جوان و کنجکاو شیفته ی او بشوند. به ویژه  این که بیش از وقت سخنرانی، برای سوالات دانشجویان وقت می گذاشت 

تفاوت سخنرانی با پاسخ گویی به سوالات در این است که سخنرانی از قبل آماده شده، اما پاسخ پرسش های فی البداهه، خیر.

از هر دری سوالی می پرسیدند. اگر سخنران اطلاعات کافی نداشت، نمی توانست از عهده کار برآید.به ویژه در جمع دانشجویان که با هر پاسخی قانع نمی شوند.

دیالمه در این مرحله چنان از عهده کار برآمد که من احساس کردم گمشده ام را پیدا کرده ام. کسی را پیدا کرده ام که مثل برادر بزرگتر می توانم به او تکیه کنم. پاسخ پرسش هایم را مختصر، مفید و مستدل از او بگیرم.

کسی که غرور و تکبر و منیت نداشت. منت بر سر کسی نمی گذاشت و مخاطب خودش را تحقیر نمی کرد. دست مخاطب را دلسوزانه می گرفت و آگاهانه بالا می کشید. (به نقل از دکتر علی اصغر اصغرنژاد، استاد روانشناسی بالینی دانشکده علوم پزشکی تهران)

 

نظرها

    تاکنون نظری برای این مطلب ثبت نشده است .

ارسال نظر

برای نظر دادن ابتدا با نام کاربری و رمز عبور خود وارد سایت شوید یا ثبت نام کنید .
برای ورود یا ثبت نام اینجا را کلیک کنید .