در زمانی که صدایی جز صدای سم اسبان خلافت بنی عباس در سرزمین های اسلامی به گوش نمی رسید در سرزمین ایران یعنی قلب تشیع -روستای کلین[1]در خانه ای آکنده از عشق اهل بیت(علیهم السلام) کودکی متولد شد که تاریخ حیات او با "غیبت صغری" عجین شد.

محمد نامی بود که یعقوب بن اسحاق برای فرزند خویش برگزید و اذان و اقامه اولین کلماتی بودند که گوش او را نوازش دادند. اولین کلاس درس او دامان پاک و پر مهر مادری عطوف و عفیف بود. محمد مراحلی از علوم اسلامی را نزد دایی بزرگوارش علی بن محمد بن ابراهیم بن ابان که از استادان علم حدیث بود، گذراند. وی پس از گذراندن دوران آغازین تحصیل و آشنایی با منابع رجالی و حدیثی، از کلین مهاجرت کرد و با کوله باری از معرفت و شناخت مکتب اهل بیت(علیهم السلام) برای شکوفایی خلاقیت های درونی و سیراب شدن از دریای بی پایان علوم وحی و پیمودن کمالات اخلاقی و انسانی به ری وارد شد. اگر چه فاصله 38 کیلومتری کلین تا ری برای او که با زادگاه خویش وداع همیشگی کرد مسافتی طولانی بود و غم غربت و دوری از خانواده آزارش می داد، اما برای کسی که برای خدا گام بر می دارد و برای  خدا زندگی می کند این همه آسان است.

در هنگام ورود کلینی به ری بیشتر مردمان این شهر از پیروان مذاهب حنفی و شافعی بودند اما به دلیل وجود شیعیان دلباخته ای در اطراف این شهر، اکثر اهل تسنن ری همواره تحت تأثیر اخلاق و رفتار اسلامی آن ها قرار داشتند. از این رو این دیار به شهری شیعه نشین معروف بود.

ری در آن زمان شهری بزرگ بود و عقاید و مذاهب گوناگونی در کنار هم و در آرامش کامل در آن جا به حیات خود ادامه می دادند. اما این آرامشگاه دستخوش حرکت های سیاسی می شد. فرقه اسماعیلیه با انگیزه تسلط بر ایران در این نقطه بیش از دیگران سرمایه گذاری کرده بود و به ترویج و تبلیغ تفکر و آراء خود می پرداخت. از این رو "ری" به نقطه برخورد آراء و اندیشه های فرقه اسماعیلیه و مذاهب شافعی، حنفی و شیعه تبدیل شده بود.

کلینی در این زمان در کنار گذراندن تحصیلات خود نه تنها با عقاید و اندیشه های دیگر مذاهب و فرقه ها آشنا شد بلکه به ماهیت واقعی بعضی از این فرقه ها که می رفت تشیع را از مسیر واقعی اش خارج کنند پی برد.

او درد را شناخت و درمان را تشخیص داد. درد، جدایی مردم از سخنان اهل بیت (علیهم السلام) و دارو، رساندن این سخنان به مردم بود.

او در این زمان هدف خویش را برگزید و به دور از هیاهو مسیر خود را مشخص کرد و تصمیم گرفت به فراگیری و نوشتن احادیث بپردازد. از این رو در محضر استادان بزرگی چون "ابوالحسن محمد بن اسدی کوفی ساکن ری" به فراگیری حدیث پرداخت و در نوشتن و بحث و گفتگو پیرامون احادیث از خود شایستگی بسزایی نشان داد. او بیشتر وقت زندگی خود را صرف حدیث کرد. اما با این حال از واقعیت های اطراف خویش غافل نبود که عزلت گزیند و فقط به فکر نجات خویش باشد، بلکه در دوران های پر آشوب همواره همگام و همراه جامعه شیعی بوده در دورانی که "قرمطیان"[2] با عقاید التقاطی خود، که مخلوطی از عقاید زرتشتی، مانوی و اسلامی بود، به مبارزه با عقاید و مقدسات مسلمین پرداختند، کلینی با شجاعت شیعی خویش عقاید آن ها را به نقد کشید و برای آگاه کردن شیعیان از این حرکت انحرافی کتاب الرد علی القرامطه را نوشت و در دسترس شیعیان قرار داد.

عصر کلینی را باید عصر حدیث نامید. زیرا نهضتی که برای فراگیری و نوشتن احادیث آغاز شده بود سراسر ممالک اسلامی را فراگرفته بود و تشنگان علم حدیث از این شهر به آن شهر و از این محفل به آن محفلدر جستجوی روایتگری بودند تا از او فراگیرند و براندوخته های خویش بیفزایند.
خطر نابودی احادیث ، این میراث گرانقدر پیامبر (ص) و اهل بیت علیهم السلام هر لحظه احساس می شد. زیرا با وفات حاملان احادیث و غیبت امام زمان علیه السلام شیعیان از این سخنان گرانبها محروم می شدند.
کلینی با شناخت عصر خود و موقعیت حساس زمانی و درک اینکه تشیع اگر از این مرحله به سلامت بگذرد برای همیشه از انحراف و التقاط رهایی یافته است، برای تکمیل هدف و رسالت خویش به قم شهر محدثان و شاگردان اهل بیت علیهم السلام مهاجرت کرد.

در این زمان در قم راویان و محدثان نقل حدیث می پرداختند و بسیاری از اینان در شمار آخرین محدثانی بودند که بدون واسطه از زبان ائمه علیه السلام حدیث شنیده بودند. وجود این فرزانگان موجب شد که عاشقان کلام اهل بیت علیهم السلام به این شهر مهاجرت کنند و کلینی یکی از این افراد بود.
گرچه قم مرکز تشیع به شمار می رفت و جوینده گان کلام اهل بیت علیهم السلام را سیراب می کرد اما عطش سیری ناپذیر کلینی او را بر آن داشت تا آن دیار مقدس را به امید یافتن روایات و احادیث ناشنیده ترک کند. در آن زمان کوفه یکی از مراکز بزرگ به شمار می رفت و کمتر محدث و یا محققی بود که در سفرهای خود به آن شهر وارد نشده و از محضر عالمان آنجا استفاده ای نکرده باشدبدین ترتیبكليني پس از كسب علم و حديث از دهها استاد و محدث در شهرها و روستاهاي آن زمان، سرانجام به بغداد رسيد. او در مسافرتهاي خويش چنان علم و فضل خود را به نمايش گذاشته و تصويري از شيعه واقعي را در اذهان مردم هر ديار باقي نهاده بود كه هنگام ورود به بغداد نه تنها فردي گمنام نبود بلکه کایه افتخار شيعيان بود.
تقوا، علم و فضيلت او در اندك مدتي موجب شد كه هم شيعه و هم اهل سنت در مشكلات ديني به او مراجعه كنند، به طوري كه عامه و خاصه در فتاوا به او روي مي‌كردند و به همين سبب به لقب ثقة الاسلام شهرت يافت.كليني نام آورترين شخصيت عصر خود بود.عصري كه اوج تلاش محدثان و عالمان بزرگ و حتي عصر چهار نايب خاصّ امام زمان ـ عليه السّلام ـ بوده است. در اين عصر به دليل محدوديتها و ممنوعيتهاي اجتماعي اين بزرگان، مسئوليت فرهنگي و علمي تشيع بر دوش افرادی چون كليني بوده است.

کافی، حاصل مرزبانی کلینی از میراث اهل بیت علیهم السلام :

کلینی فرصت يافت تا اندوخته‌هاي سالها رنج و مشقت را در مجموعه‌اي گردآوري كند. او كه كمبودهاي جامعه شيعي را به خوبي درك كرده  و مي‌ديد كه با غايب شدن امام زمان (عج) و دسترس نداشتن همه شيعيان به نوّاب خاص آن حضرت، جاي كتابي كه در بردارنده تعاليم اسلامي و شيعي باشد، خالي است تلاش خود را در پي تنظيم احاديث گردآوري شده، جهت داد و براي شيعيان دستورالعمل و كتاب هدايتي ارزشمندي در كنار قرآن تأليف كرد تا اين كتاب مُفسِّر و مُبيّن تعاليم و احكامي باشد كه قرآن به صورت كلي بيان كرده است.

کتاب کافی شامل بخش های زیر است:

 

اصول کافی

دوجلد

متضمن مباحث معرفت شناسی، توحید و امامت و اهم مباحث اخلاقی است، مشتمل بر کتاب های: العقل و الجهل، فضل العلم، التوحید، الحجة، الإیمان و الکفر، الدعاء، فضل القرآن، العشرة

فروع کافی

پنج جلد

حاوی یک دوره فقه از طهارت تا دیات

روضه کافی

يك جلد

مشتمل بر احادیث متفرقه: مواعظ، خطب، رسائل ائمه، قصص و تواریخ

نکات قابل توجه در  کافی عبارتند از:

1. توجه کلینی به مباحث عقیدتی و اختصاص اولین مجلدات کتاب به احادیث عقاید نشان عمق دیدگاه این مرزبان بزرگ تشیع است.او می دانست که آنچه همواره در طول تاریخ تشیع مورد هجمه بوده است مفاهیم عقیدتی است لذا اهتمام او درجمع آوری احادیث اهل بیت منحصر به احادیث فقهی نبوده است.

2. ابو جعفر کلینی در مقدمه کتاب از عقل ستایش می کند و مردم را به تعقل و تفکر تشویق می نماید، ولی در عین حال عقل را کافی نمی داند و کسانی که عقل گرا هستند و متکی به  افکار و اندیشه های خود می باشند مورد اعتراض او قرار گرفته اند.

3. این مرزبان حریم تشیع با درکی عمیق از اهمیت معرفت، مردم را تشویق می کند که به دنبال علم و معرفت بروند و از جهل و جهالت خود را نجات دهند او فرق بین انسان و حیوان را تنها در علم و معرفت می داند و می گوید کسانی که علم ندارند چهارپایانی می باشند که بدون اراده به هر جا می روند و با هر بادی تکان می خورند.

4. در مورد اختلاف روایات  تصریح می کند که باید حدیثی مورد عمل قرار گیرد که با قرآن مخالف نباشد، اصلی که آن را ماخوذ از کلام اهل بیتعلیهم السلام میداند.

5. او می گوید: اگر خداوند به من مهلت داد و عمرم طولانی شد کتاب حجت را مبسوط تر از این خواهم نوشت، و آن را به صورتی مستقل تألیف خواهم کرد و مطالب دیگری به آن اضافه خواهم نمود، او ظاهرا موفق به این کار نشده زیرا در تألیفات وی از این کتاب نامی نیست والله تعالی اعلم.

6. او از تشتت و تفرقه و پیدا شدن مذاهب فاسده و آراء و اقوال گوناگون و مکتب های مختلف در جامعه خود اظهار ناراحتی می کند و می گوید: هواپرستان و بداندیشان دست به دست هم داده و محیط و جامعه را با افکار و اندیشه های خود در هم ریخته اند، و باید با ملحدان و صاحبان اندبشه های فاسد مبارزه کرد.
كافي در زماني به تبيين ارزشهاي اخلاقي و اسلامي پرداخت كه اروپاييان دوران بربريت و وحشيگري را مي‌گذراندند و قبايلشان با قتل و غارت امرار معاش مي‌كردند. زماني كه آنها در جهل غوطه‌ور بودند و از علم چيزي نمي‌دانستند و عقل و علم را در دادگاههاي تفتيش عقايد قرون وسطايي به محاكمه مي‌كشيدند اوّلين باب از اولين كتاب تشيع با عنوان عقل و علم و آنگاه توحيد و حجت مزین است که ارزشهاي الهي و انساني را آموزش مي‌دهد

از ویژگی های برجسته این کتاب می توان به موارد زیر اشاره کرد:

1. نویسنده، دوران نواب اربعه و بخشی از زمان امام حسن عسکری(ع) را درک کرده است.

2. او به جهت نزدیکی زمانی با نویسندگان اصول توانسته روایاتی را با واسطه های کمتر نقل کند. از همین رو بخشی از روایات کافی تنها با سه واسطه به امام معصوم می رسند.

3. دارای عناوین کوتاه و گویا است، که محتوای روایات باب را نشان می دهد.

4. مصنف سعی می کند حدیث درست تر و روشن تر را در اول باب قرار داده و سپس احادیث مبهم و مجمل را ذکر کند.

5. از تنظیم و تبویت دقیق و منطقی برخوردار است. از عقل و جهل و سپس علم و آن گاه توحید شروع می کند. در واقع برخی از مباحث معرفت شناسی را در مرحله نخست قرار داده و سپس به مباحث توحید و امامت می رسد، آنگاه روایات اخلاقی را نقل کرده تا به فروع و احکام می رسد. و در پایان جُنگی متفاوت از احادیث را جمع کرده است.

6. این کتاب برخلاف سه منبع دیگر (کتب اربعه حدیثی شیعه[3])، علاوه بر احادیث فقهی شامل احادیث اعتقادی و تفسیری هم هست و بنابراین از نقطه نظر اعتقادی در مقایسه با سه کتاب دیگر از اهمیت بیشتری برخوردار بوده است وشرحهاي متعددی از جمله مرآت العقول علامه مجلسی بر آن نگاشته شده است. 


سایر تالیفات

اگر چه کلینی را به کافی می شناسیم ولی برای او تألیفات دیگری نیز ذکر شده:

- رسائل الائمه علیهم السلام: شامل نامه هایی از ائمه به فرزندان و یاران خود.

- ما قیل فی الائمه علیهم السلاممن الشعر: شامل اشعاری که شعرا در فضایل اهل بیت علیهم السلام سروده بودند.

- تفسیر الرؤیا: احادیث مسندی از خواب و تعبیر آن.

- الرد علی القرامطه: در رد جریان فکری قَرامَطه نوشته شده است.

-    الرجال: این کتاب در دانش رجال بوده است.


وفات

كليني پس از زندگي ای كه بيست سال آن تلاش و تحقيق همراه با رنجها و غربتها براي تدوين كتاب كافي بود از اين جهان عروج كرد. او غروب نكرد بلكه با كتاب ارزشمند كافي هماره در آسمان تشيع پرتو افشاني مي‌كند. او گرچه در قفس دنيا زيست امّا در فضاي بهشت تنفس مي‌كرد چرا كه همه لحظه‌هاي عمرش را با كلام اهل بيت عليهم السّلام  سپري كرد. و سرانجام در ماه شعبان سال 329 ه.ق  با عروج خود نه تنها شيعيان بلكه پيروان ديگر مذاهب اسلامي را سوگوار و بغداد را با رفتنش يكپارچه ماتم كرد.

ابوقيراط محمد بن جعفر حسني يكي از بزرگان بغداد بر پيكر مطهرش نماز خواند و شيعيان با دلي پر اندوه پيكر مقدس او را در باب كوفه بغداد در بازار و در نزديكي پل به خاك سپردند. سلام بر كليني روزي كه تولد يافت و روزي كه در آسمان دنياي اسلام درخشيد و عروج كرد و روزي كه در پيشگاه ذات اقدس او برانگيخته مي‌شود.

 


[1]روستایی در 38 کیلومتری شهر ری

[2]قرامطه، فرقه ای بودند که عقیده داشتند اسماعیل پسر حضرت صادق(ع) امام غائب است و در حقیقت همان اسماعیلیه نخستین بودند. علت تسمیه آن ها به قرامطه یا قرمطی این است که اولین بار شخصی به نام "قرمط" از مردم حومه کوفه چنین دعوی را کرد و پیروان او به نام وی خوانده شدند. قرامطه به مرور ایام سخت به انحراف در عقیده و اعمال کشیده شدند و بر ضد عموم مسلمین شورش ها کردند.

[3]سه کتاب دیگر: "من لایحضر الفقیه" تألیف شیخ صدوق و "تهذیب" و "استبصار" تألیف شیخ طوسی است.

 

 

نظرها

    تاکنون نظری برای این مطلب ثبت نشده است .

ارسال نظر

برای نظر دادن ابتدا با نام کاربری و رمز عبور خود وارد سایت شوید یا ثبت نام کنید .
برای ورود یا ثبت نام اینجا را کلیک کنید .