امین وحی صلی الله علیه و آله وصیت پر رمز و رازی به او کرد: 

انَّک َ سَتَدرِکُ رَجُلاً منّی، اسمُهُ اسمی و شمائلُهُ شمائلی، یَبقُرُ العلمَ بقراً[1]
ای جابر! تو (طول عمر پیدا می کنی) و مردی از (خاندان) مرا ملاقات می نمایی که او همنام و هم شکل من است که علم و دانش را می شکافد و تبیین نماید.

***

جابر بن عبدالله انصاری، یار باوفای پیامبر(ص)، در حدود پانزده سال قبل از هجرت پیامبر(ص) در یک خانواده ی محترم از خاندان خزرج که در مدینه می زیستند متولد شد.پدر وی "عبدالله بن عمرو"، ازمیان مردم مدینه از نخستین کسانی است که قبل از هجرت پیامبر(ص) اسلام را قبول کرد و جزء دوازده نفری است که در محل عقبه ی اولی در ایام حج به دور از چشم مشرکان با پیامبر(ص) بیعت کردند و به ایشان قول دادند که وقتی به مدینه رفتند، به تبلیغ اسلام بپردازند. در سال بعد عبدالله بن عمرو و جابر که نوجوانی بیش نبود و درحدود 14 سال داشت به همراه 75 نفر دیگر از بزرگان مدینه به مکه آمدند و در خانه ی عبدالمطلب با رسول خدا(ص ) بیعت کردند از این بیعت به نام عقبه ی دوم یاد می شود. جابر و پدرش در پای عهد و بیعت خود استوار ماندند و در رأس استقبال کنندگان پیامبر(ص) و میزبانان آن حضرت در مدینه بودند.

عبدالله در جنگ بدر و احد در حالی که بیش از صد سال داشت شرکت کرد و در جنگ احد، مخلصانه با دشمن جنگید تا به شهادت رسید. رسول خدا (ص) شخصا در دفن این شهید نظارت داشت و دستور داد تا عبدالله بن عمرو و شوهر خواهرش(عمرو بن جموح) را که همواره در دنیا دوست و همراه هم بودند و باهم شهید شده بودند، در یک قبر دفن کنند.

جابر در عصر پیامبر(ص)

جابر در عصر پیامبر(ص) به عنوان یک عنصر پاک ، مجاهد و مخلص از اصحاب رسول خدا(ص) بود. از خود جابر نقل شده است که: " من در هفده غزوه همراه رسول خدا(ص) بودم ولی در جنگ بدر و احد پدرم مرا از شرکت در جنگ به خاطر سرپرستی از خواهرانم منع کرد و وقتی که پدرم در جنگ احد شهید شد، هرگز در هیچ یک از غزوه ها از رسول خدا (ص) جدا نشدم.[2]

یکی از افتخارات بزرگ و منحصر به فرد جابر، نگهداری لوح مخصوص است که در مجلس تبریک تولد امام حسین (ع)، در سال سوم هجرت فاطمه ی زهرا(س)، به جابر بن عبدالله انصاری سپرد. جابر این امانت را به دقت محافظت کرد تا به دست امام باقر(ع) رسانید. در این لوح که خداوند آن را به رسولش(ص) هدیه فرموده نام پیامبر و امیرالمؤمنین و دو سبط پیامبر آمده است و پس از آن نام اوصیای بعد از ایشان. پیامبر خدا(ص) نیز این لوح را در روز تولد امام حسین(ع) به عنوان مژدگانی به حضرت زهرا(س) هدیه کردند.

حال چرا این لوح به دست جابر به امانت سپرده می شود؟ چند احتمال می شود داد اول اینکه با این کار این لوح از گزند حوادث پس از پیامبر(ص) حفظ شود و به دست نااهلان نیفتد. دوم اینکه وقتی امام باقر(ع) از جابر خواستند که لوح را به ایشان نشان دهد، حضرت از او خواستند که تو به متن نگاه کن و من آن را برای تو می خوانم. حتی حرفی از قرائت امام با متن حدیث تفاوت نداشت. این یک سند دیگر بود برای معرفی امام باقر(ع) به مردم آن روز و تأیید معرفی پیامبر از ایشان که فرموده بودند او شکافنده ی علوم است.[3]

از گفتار و روش جابر و قرائن بسیار استفاده می شود که جابر بن عبدالله انصاری بعد از رحلت پیامبر(ص)، هیچ گاه به راه دیگران نرفت و با کمال شهامت در خط راستین اسلام باقی ماند. او از جمله افراد نادری است که فراز و نشیبها او را نلغزاند و همبستگی اش با امیر مؤمنان علی علیه السلام روز به روز بیشتر شد. علامه امینی در کتاب نفیس الغدیر در رد این ادعا که مسلمین پس از رحلت پیامبر (ص) به خلافت ابوبکر اجماع کردند؛ هشتاد نفر از بزرگان صحابه را می شمارد که با خلافت ابوبکر مخالفت کردند و جابر بن عبدالله را به عنوان نوزدهمین نفر یاد می کند.[4]جابر بن عبدالله در همه ی زمانها به نقل احادیث پیامبر (ص)، می پرداخت و از فضائل امیر المؤمنین علی علیه السلام آنچه را از زبان رسول خدا(ص) شنیده بود برای مردم بازگو می کرد.

ابوزبیر مکی می گوید: جابر را دیدم که بر عصایی تکیه داده بود و در کوچه و راههای مدینه عبور می کرد و به محل اجتماع مردم مدینه می آمد و در همه جا می گفت: علیٌّ خیرُ البَشَر فمن اَبی فقد کفَرَ، معاشرَالانصار اَدِبوا اولادَکم علی حبِّ علیٍّ...علی بهترین انسانهاست پس هرکس که منکر این موضوع بشود راه کفر را پیموده است .ای مردم مسلمان مدینه! فرزندان خود را بر اساس دوستی و عشق علی(ع) تربیت کنید....[5]

ویا نقل شده که روزی جابر سوابق درخشان علی (ع) را بیان می کرد که یکی از حاضران سخن ناروایی نسبت به علی(ع) زد. جابر برخاست و ابروانش را بالا کشید و به آن شخص گفت که درباره ی عظمت علی(ع) هیچ کس جز کافر شک نمی کند.[6]

جابر در زمان خلافت امیر المؤمنین علی (ع)

جابر، این صحابی بزرگ رسول خدا(ص) در زمان خلافت امیر المؤمنین علی علیه السلام نیز ایشان را تنها نگذاشت. آن گونه که در تاریخ آمده است در این عصر او از اعضاء اصلی "شرطه الخمیس" یعنی پیش قراولان و فداییان متعهد سپاه علی علیه السلام بوده و در جنگهای جمل و صفین شرکت داشته است. و در مقابل طلحه و زبیر و معاویه در لشکر حق جنگیده است. او از هر فرصتی برای آگاهی بخشی مردم و حمایت از علی (ع) استفاده می کرد. به عنوان مثال منافقان حضرت علی (ع) را به برادر کشی متهم می کردند و می گفتند که نمی توان مسلمان و گوینده ی لا اله الا الله را کشت و با ایجاد شک در دل سپاهیان علی (ع)، افراد را در مورد حمایت از ایشان دلسرد و بی تفاوت می کردند. در این موقعیت حساس جابر به افشاگری پرداخت و سخنانی را که از پیامبر(ص) شنیده بود نقل می نمود و این گونه نقشه ی آنان را خنثی می کرد به عنوان نمونه:
عطیه نقل می کند که جابر بن عبدالله انصاری می گفت: الشّاک فی حربِ علیٍّ کالشّاکُ فی حرب رسول الله.
آن کس که در حقانیت جنگهای علی (ع) شک کند، همچون کسی است که در حقانیت جنگهای رسول خدا(ص) شک نماید.[7]

جابر در عصر امام حسن (ع)

پس از آنکه امام علی (ع) به شهادت رسید و معاویه بر سراسر کشور اسلامی سلطه یافت. شیعیان و دوستان علی (ع) به شدت در مضیقه قرار گرفتند.جابر بن عبدالله که در این زمان یا در بصره و یا در کوفه سکونت داشت برای اعتراض به معاویه به شام رفت. معاویه چند روز به جرم طرفداری جابر از خاندان نبوت به او اجازه ی ورود نداد بعد از چند روز که او را پذیرفت، جابر به او گفت:مگر تو از رسول خدا(ص) نشنیدی که هر کس در خانه اش را به روی نیازمندی ببندد، خداوند در رحمتش را بر او می بندد؟ معاویه از سخن جابر خشمگین شد و گفت: از پیامبر(ص) شنیدم که فرمود: بعد از من به زمامدارانی گرفتار می شوید، در این وقت صبر و استقامت کنید تا در کنار حوض کوثر بهشتی بر من وارد گردید. تو چرا صبر نکردی؟
جابر گفت:آری آنچه را که فراموش کرده بودم به یادم آوردی. او همان وقت از شام بیرون رفت. معاویه برایش ششصد دینار فرستاد که جابر آن را نپذیرفت و به پیام آور گفت به معاویه بگو: ای فرزند جگرخواره، سوگند به خدا تو هرگز در نامه ی عمل خود کارنیکی نمی یابی که من سبب آن شده باشم.[8]

جابر در عصر امام حسین (ع)

جابر بن عبدالله همانگونه که در کنار امام حسن (ع) می درخشید و فراز و نشیبهای این عصر هیچ گاه او را به سوی انحراف نکشانید، هنگامی که امام حسین (ع) به امامت رسید، جابر به او پیوست و در خط او گام بر میداشت. او در ماجرای کربلا حضور نداشت عده ای می گویند به دلیل پیری و نابینایی اما عده ی دیگری معتقدند که او مأموری بود از جانب امام تا با شمشیر بیان به دفاع از حریم ولایت بپردازد همان گونه که خود امام حسین (ع) در روز عاشورا در خطبه ی اولی که خواندند از او به عنوان شاهد ی صادق نام بردند و فرمودند:آیا این گفتار پیامبر(ص) به شما نرسیده است که درباره ی من و برادرم فرمود: "این دو سرور جوانان بهشتند؟" حق این است که گفتارم را تصدیق کنید. سوگند به خدا چون می دانم که خداوند دروغگویان را دشمن می دارد، هرگز دروغ نگفته ام اگر سخنان مرا باور ندارید در بین شما کسانی هستند که حقیقت را بازگو کنند. از آنان بپرسید از جابر بن عبدالله انصاری بپرسید.....[9]

علاوه بر این نام جابر بن عبدالله انصاری به عنوان نخستین زائر مرقد شریف امام حسین (ع) در روز اربعین سال 61 هجری ثبت شده است. این زیارت، یک زیارت عادی ومعمولی نبود بلکه یک زیارت سیاسی و انقلابی بود که پایه گذار شکسته شدن طاغوت ها در همه ی زمانها گشت.  گویی خداوند می خواست تا جابر در پرتو نور حسینی در همه جا حضور یابد و روش و شیوه اش، الگویی برای مسلمانان راستین گردد.

جابر در عصر امام سجاد(ع)

پس از شهادت امام حسین (ع) و در عصر امام سجاد (ع)، حاکمان ستمگر بنی امیه جو خفقان و وحشت بسیاری به وجود آورده بودند به گونه ای که امام سجاد(ع) نمی توانستند در صحنه حضور فعال یابند و یا با مسلمین تماس داشته باشند. از این جهت بود که حضرت به دعا و نیایش و بکاء روی آوردند و و معارف اسلام را در قالب دعا بیان کردند. از طرفی تمامی شیعیان مخلص و حقیقی در رکاب امام حسین (ع) به شهادت رسیده بودند و در تاریخ آمده است که در آغاز امامت امام سجاد(ع) تنها پنج نفر در اطراف ایشان بودند که یکی از آنها جابر بود.[10]

در آن جوی که جامعه به شدت به مادی گرایی و مظاهر دنیایی و فساد و شهوت گرایش دارد، امام سجاد(ع) با گریه ها و روضه ها و دعاهای خود از این خلأ معنوی استفاده می کنند و با سی و چهار سال تلاش موفق می شوند تا در مردم جامعه نسبت به اهل بیت گرایش ایجاد کنند. چرا که فضاهای آلوده خیلی زود احساس خلأ معنوی می کنند و در این راه جابر همواره در کنار امام زمانش بوده است و او را تنها نگذاشت.

امام سجاد(ع) نیز محبت خاصی به این صحابی رسول خدا (ص) داشته است به گونه ای که در تاریخ آمده: ابوالزبیر، محمد بن مسلم می گوید: در حضور جابر بن عبدالله انصاری بودیم. امام سجاد همراه فرزندش امام باقر علیه السلام وارد شدند و امام سجاد(ع) به فرزندشان فرمودند: سر عمویت را ببوس!....[11]

جابر در عصر امام باقر(ع)

عصر امام باقر (ع) در تاریخ شیعه، مقطع بسیار مهمی است چراکه در این عصر، تثبیت و تبیین مکتب تشیع آغاز می گردد. تا پیش از شهادت امام حسین (ع)، جامعه ی مسلمین تفاوتی میان خلیفه و امیر المؤمنین علی علیه السلام قائل نبودند یعنی هردو را صحابی رسول خدا(ص) می دانستند اما در نتیجه ی شهادت اباعبدالله(ع) این تفاوت آشکار شد و با مجاهدت های امام سجاد(ع) جامعه به آن درجه از آمادگی رسید که سخن اهل بیت را بشنود آن هم در سر جلسه ی درس نه در قالب دعا و نیایش. لذاست که خاتم النبیین معرفی خاصی از این وصی خود حضرت امام محمد باقر(ع) داشته اند و وسیله ی این معرفی را نیز صحابی وفادار خود جابر قرار داده اند.

امام صادق(ع) فرمود: جابر بن عبدالله انصاری آخرین نفر از اصحاب پیامبر(ص) بود که زنده مانده بود. و کانَ رَجُلاً مُنقَطعا اِلینا اهلَ البیت... او مردی بود که شیفته ی ما اهل بیت بود و پیوند کاملی با ما داشت. در مسجد پیامبر(ص) می نشست و عمامه ی سیاهی بر سر خود می بست و فریاد می زد: یا باقرالعلم. یا باقر العلم. ای شکافنده ی علم. اهل مدینه می گفتند که جابر هذیان می گوید او در پاسخ می گفت: سوگند به خدا هذیان نمی گویم بلکه من از پیامبر(ص) شنیدم که فرمود: تو به مردی از خاندان من می رسی که هم نام و هم شکل من است و علم را می شکافد وتوضیح میدهد. این است راز آنچه که من می گویم.

روایت کننده می گوید : روزی جابر از یکی از کوچه های مدینه که در آن مکتب خانه ای بود می گذشت و محمد بن علی (امام باقر(ع)) برای کاری آنجا بود. چون نگاه جابر به او افتاد گفت: ای پسر! پیش بیا او پیش آمد و سپس گفت: برگرد و او برگشت. جابر گفت: سوگند به خدایی که جانم در دست اوست که این پسر شباهت به پیامبر(ص) دارد. ای پسر نام تو چیست؟ فرمود : اسم من محمد بن علی بن الحسین (علیهم السلام) است. جابر به سوی او رفت و سرش را بوسید و گفت: پدر و مادرم به فدایت! پدرت رسول خدا(ص) به تو سلام رساند و فرمود که من مردی از خاندان او را درک خواهم کرد که هم نام و هم شکل او است و علم و دانش را می شکافد وتبیین وتشریح می نماید.

پس از آن جابر هر صبح و عصر به خدمت امام باقر(ع) می رسید مردم مدینه می گفتند: از کار جابر درشگفتیم که با اینکه آخرین صحابی رسول خدا(ص) ست، هر صبح و عصر نزد این کودک می رود!

بعد از مدتی حکمت این دیدارها آشکار شد. پس از شهادت امام سجاد(ع) و به امامت رسیدن امام باقر(ع)، وقتی ایشان سخنی را از جانب خداوند متعال و یا پیامبر خدا (ص) نقل می کردند، برای عده ای گران می آمد و اعتراض می کردند. لذا از آن به بعد امام باقر(ع) از ناحیه ی جابر برای مردم حدیث می گفتند! در آن هنگام بود که مردم سخن ایشان را تصدیق می کردند با اینکه جابر به حضور آن حضرت می آمد و چون شاگردی از محضر ایشان درس می آموخت.[12]

جابر پس از ملاقات با امام باقر(ع) طبق پیش بینی پیامبر خدا(ص) مدت زیادی در دنیا نماند و اگرچه در میدان نبرد با دشمن به شهادت نرسید اما با شمشیر قلم و بیان خود در مسیر مبارزه ی دائم با دشمنان اسلام بود و با افشاگریهای خود از حریم ولایت دفاع کرد و مشمول حدیث شریف مولایش رسول خدا(ص) شد که فرمود:

اذا کان یومُ القیامه یوزَن مدادُ العلماء معَ دِماء ِ الشّهداء فَیُرَجِّحُ مدادُ العلماءِ علی دماءِ الشّهداءِ.
در روز قیامت مرکب قلم علما را با خون شهیدان می سنجند، پس مرکب قلم علما بر خون شهیدان برتری می یابد [13]

و جابر خود نقل می کند که رسول خدا فرمود: الموت فی طاعه علیٍّ شهادهً . مرگ در راه اطاعت از علی (ع) شهادت است.[14]

درود و رحمت خدا بر تو ای پاسدار راستین حکومت صالحان و ای اولین زائر کوی اباعبدالله..... 


[1] اصول کافی، جلد 1

[2] بهجه الامال ، جلد 2، ص 475

[3] مرحوم صدوق می گوید: حدیث لوح از احادیثی است بر اساس سندهای مسند و صحیح، و در کتاب کمال الدین و تمام النعمه نقل شده است(من لایحضره الفقیه ط جدید 4 ص 459)

[4] الغدیر، جلد 9، ص166

[5] رجال کشّی چاپ جدید، جلد1، ص209- تاریخ ابن عساکر، جلد 2، ص447- اعیان الشیعه ، جلد 15 ص 140

[6] پاورقی تاریخ ابن عساکر، جلد 3،ص 112

[7] بحار الانوار ، جلد 32، ص 327(این مطلب از امام صادق (ع) نیز نقل شده است- بحار ، جلد 32،ص 327)

[8] اعیان الشیعه، جلد 15، ص 149- مروج الذهب ، جلد 3، ص 115

[9]  تاریخ طبری، جلد 6، ص 243

[10] سفینه البحار، جلد 1، ص 368

[11] کشف الغمه ، جلد 2، ص 321و 346

[12] اصول کافی، ط آخوندی، جلد1، ص 469(باب مولد ابی جعفر محمد بن علی (ع) حدیث 2)

[13] امالی صدوق، ص 102

[14]  ینابیع الموده قندوزی باب 12

نظرها

    تاکنون نظری برای این مطلب ثبت نشده است .

ارسال نظر

برای نظر دادن ابتدا با نام کاربری و رمز عبور خود وارد سایت شوید یا ثبت نام کنید .
برای ورود یا ثبت نام اینجا را کلیک کنید .