ابان بن تغلب[1] کسی ست که امام باقر علیه السلام درباره اش چنین فرمانی می دهد:
در مسجد مدینه بنشین و برای مردم فتوا بده. همانا من دوست دارم در میان شیعیانم افرادی مانند تو دیده شوند.
کسی که
دریافت باید تنها به ولی خدا پناه آورد.
دریافت که امام از جانب خود سخنی نمی گوید و آنچه می گوید سنت رسول خدا و تبیین قرآن است.
دریافت آنچه که از سخن و عمل و تایید امام جلوه گر می شود، حق واقعی ست.
نه تنها خود فهمید بلکه به دیگران آموخت...
آموخت که امام ، تفسیر جداناشدنی قرآن کریم است.
آموخت که ، در بین راههای مختلف، طریقی که امام معرفی می کند، همان صراط مستقیم ست.
***
سخن ابان، کلام امام است
ابان ازموالی قبیله "جریر بن عباد بکری" بود. افراد این قبیله با حدیث و روایت آشنا بودند. از آنجا که پیوند قبیلهای پیوندی محکم بود، همین مساله در آشنایی ابان با حدیث تاثیر داشته است.
از ویژگی های برجسته ابان بن تغلب ،بعد روایی اوست. ابان هزاران روایت از معصومین(ع) شنیده و نقل کرده است. او برخی از روایاتش را به واسطه اصحاب[2] رسول الله(ص) و تابعین[3]، بازگو کرده است.
یکی از سیاست های مکتب خلفا، منع کتابت و نشر حدیث بود، به این معنا که هم نوشتن و هم ترویج حدیث را در جامعه ممنوع کرده بودند تا بدین وسیله اجازه ندهند پیام حقیقی پیامبر خدا(ص) به گوش جویندگان حق برسد.
با توجه به اجرای این سیاست، در دوران بعد امکان تشخیص حدیث صحیح از غیر آن دشوار شد و در همین جاست که نقش ناقلان و روایان حدیث مهم می شود. زیرا ناقلان باید افرادی موثق و شیعیان حقیقی باشند تا احادیث صحیح و سنت پیامبر(ص) و امامان معصوم را به درستی ابلاغ کنند.
ابان یکی از این شیعیان حقیقی بوده است و به عنوان منبع صحیح و کاملی برای شیعیان معرفی می شده است .سخنان امام صادق(ع) در وصف ابان بیانگر اطمینان کامل امام و تایید همه جانبه روایاتی است که او نقل می کند:
حضرت صادق(ع) به یکی از یاران فرمودند:
"همانا ابان بن تغلب سی هزار حدیث از من روایت کرده است. شما هم آنها را از او بشنوید و روایت کنید."
این سخن امام ضمن تایید ابان، به معرفی افراد قابل اطمینان می پردازند زیرا برای گسترش پیام اهل بیت نیاز به افراد ثقه و راستگو هست.
روزی یکی از شیعیان عازم سفر بود. هنگام وداع از امام خواست که به عنوان رهیافت سفرش روایتی بیان کنند. حضرت او را به ابان بن تغلب راهنمایی کرد و فرمود:
"به ابان بن تغلب مراجعه کن. او احادیث بیشماری از من شنیده است . پس آنچه او برای شما نقل کرد، شما از قول من روایت کنید."
این کلام حضرت اوج اطمینان امام را به ابان بیان می کند و نشان می دهد که درک ابان از معارف اهل بیت همواره درکی عمیق، صحیح و دقیق بوده است.
اهتمام ابان به نقل حدیث جعفری چنان جدی بوده که دیگران ابان را به خاطر این کار سرزنش می کردند.
پاسخ ابان به چنین افرادی این گونه است:
"چگونه مرا بر روایت کردن از کسی ملامت می کنید که از او مطلبی نپرسیدم جز آنکه گفت : رسول خدا در این باره چنین فرموده است."
در سایه سفارشهای امام صادق(ع) ، بسیاری از اصحاب برجسته آن حضرت در مجلس ابان حاضر می شدند و به ضبط احادیثی که او نقل می کرد می پرداختند.[4]
ابان بن تغلب مورد وثوق اهل سنت
تلاش های علمی آن محدث گرانقدر، باعث شد تا روایات او به وسیله راویان غیر شیعه نیز نقل شود و به کتابهای روایی اهل سنت راه یابد. روایت های او در سنن ابی داوود، سنن ترمذی، سنن نسایی، سنن ابن ماجه، مسند ابن حنبل دیده می شود. در این کتابها به وثاقت آن محدث گرانقدر نیز اعتراف شده است.
به عنوان مثال در کتاب "الطبقات الکبری ابن سعد" که از اولین کتاب های رجالی اهل سنت محسوب می شود، آمده:
"ابان بن تغلب فردی موثق در روایت است ."
همراه با ولایت و امامت
او از محضر سه تن از امامان، حضرت سجاد(ع)، حضرت باقر(ع) و حضرت صادق(ع) استفاده کرده است. هر چند او اهل کوفه بود، ولی این امر او را از حضور نزد معصومان باز نمی داشت. گاه به مدینه سفر می کرد، مدتی درمدینه می ماند و از محضر این سه امام بزرگوار بهره می برد.
این مسئله نشان می دهد که نمی توان او را تنها ناقل (نقل باواسطه) دانست، او با امامان نشست و برخاست داشت و در سایه همین مجالسات شنیده هایش را از محضر ائمه، نقل می کرد.
به علاوه برخی روایاتی که او نقل می کند حاصل پرسش هایش از امامان است.
ابان می گوید از امام محمد بن علی(ع) درباره گفته پیامبر که فرمودند "هر کس که من مولای او هستم علی مولای اوست سوال کردم."
امام پاسخ فرمود : ای ابو سعید از چنین مطلبی سوال می کنی؟ پیامبر با این گفته آنها را آگاه کرد که علی جانشین اوست. او دوستان خود را بر روی صراط داخل بهشت می کند و دشمنان خود را به آتش دوزخ می افکند.
سوال ابان از امام باقر این نکته را روشن می کند که هدف ثبت پاسخ حضرت به صورت روایت در تاریخ بوده وگرنه ابان خود شاگرد تربیت یافته این مکتب بود و قطعا پاسخ این سوال برای ابان روشن و واضح بوده است.
***
روزی جوانی در مجلس از او سوال کرد:ای ابو سعید، از اصحاب رسول الله (ص) چه کسانی، با علی بن ابی طالب همراهی کردند و دعوتش را پذیرفتند؟
ابان گفت:گویا میخواهی برتری علی (ع) رابه وسیله کسانی که از او تبعیت کردند، دریابی؟
آن جوان گفت: آری.
ابان گفت:به خدا قسم معیار فضیلت و شایستگی صحابه نزد ما پیروی از علی(ع) است،نه آنکه فضیلت علی (ع) را از پیروانش باز شناسیم. آیا می دانید شیعیان چه کسانی هستند؟
شیعیان آنانند که چون مردم درباره کلام رسول الله (ص)اختلاف پیدا کردند، به گفته علی ابن طالب رجوع کنند و وقتی مردم در گفته علی (ع) اختلاف نظر پیدا کردند، به گفته جعفربن محمد(ع) تمسک جویند.
همانطور که قابل درک است این بزرگوار با حقیقت شیعه و ولایت آشنایی دارد و از محتوای سوال، مقصود گوینده را تشخیص می دهد و مطابق آن مقصود، پاسخ مناسب را می دهد.
رحلت یاوری راستین
امام صادق(ع) از اخبار غیبی خود به ابان گفته بودند که در سال 141 هجری وفات خواهد کرد. طبق فرموده امام، همین رویداد رخ داد.
هنگامی که خبر وفات ابان را به امام صادق(ع) رساندند حضرت با حزن و اندوه فرمود:
"خداوند او را رحمت کند، به خدا قسم مرگ ابان قلبم را به درد آورده است."
کسی که حیات او موجب نصرت دین و یاری حق ست قطعا مرگ او برای اهل بیت بسیار دردناک است.
[1] کنیه او" ابوسعید" و جدش "رباح" اولین فرد از خاندان اوست که به اسلام گروید، پیش از جد ابان خاندان آن ها مسلمان نبودند.
[2] به کسانی که زمان حیات رسول خدا(ص) را درک کردند و اسلام آوردند اصحاب می گویند.
[3] به کسانی که رسول خدا(ص) را درک نکردند ولی اصحاب رسول الله(ص) راملاقات کرده اند،تابعین می گویند.
[4] در میان این گروه مردم کوفه و مردم دیگر شهرها دیده می شوند.