جاده "احیاگری" بیش از آنکه نیازمند سن و عمر طولانی باشد نیازمند درکی عمیق از رفتارهای امامان شیعه و دست پرورده های آنان و به دنبال ان علمای احیاگر است، لذا می توانی در این جاده جای پای جوانی مخلص چون شهید دیالمه را نیز مشاهده کنی و طنین صدای دردمندش را در این راه بشنوی...

حقیقت دین همواره در طول تاریخ بدست هادیان بشر یعنی انبیاء و اوصیاء الهی تبیین و تبلیغ گردیده است. گر چه هیچگاه این حقیقت از دخالت افکار و اندیشه های بشری در امان نبوده و همواره کسانی می کوشیدند تا آن را آلوده سازند،اما واقعیت آن بود که هر گاه اصل دین مخدوش گردیده و بیم آن می رفت که بشر نتواند به تعالیم الهی دست یابد، پیامبری دیگر به احیاء حقیقت دین برپا خاسته و توحید را که اساسی ترین پایه دین به شمار می رفت حیاتی دوباره می بخشید. همچنان که می توان ابراهیم(ع) را حیات بخش تعالیم نوح(ع) و پیامبر خاتم(ص) را احیاگر توحید ابراهیمی دانست.

گر چه مجاهدت های 23 ساله آخرین رسول الهی محمد مصطفی(ص) اکمال دین را رقم زد اما از آنجایی که دشمنان همیشه در کمین بودند، غروب خورشید حیات او در سال 11 هجری، بزرگترین سوء قصد جنایی به هدایت بشر را در پی داشت که می رفت تا قلب اسلام را برای همیشه از تپش بازدارد. راهنمایان و مربیان الهی که پیامبر خاتم (ص) به جهت مرزبانی از اصل اسلام پس از خود معرفی کرده و شناسانده بود به دست هواپرستان کنار زده شده و کسانیکه خود نیازمند هزار گونه هدایت بودند، بر مسند پیامبر نشستند و خود را هادی مردم و نگهبانان دین خدا معرفی کردند تا بتوانند دین را آنگونه که می خواهند تفسیر و تأویل نمایند.

نگاهی گذرا به دوران خلافت پس از پیامبر تا خلفای اموی و عباسی گواه روشنی بر این مدعا است، خلفایی که در رفتار و گفتار فی الواقع شباهتی به پیامبر نداشتند و جامعه ای را ساختند که آن نیز با آنچه که پیامبر(ٌص) می خواست فاصله بسیاری داشت. مربیان الهی با درکی عمیق از این خطر بزرگ، امامت خود را در آن دانستند که تعالیم پیامبر را که همان حقایق اسلام بود _ و دست هایی می کوشید تا آن را برای همیشه دفن کند _ با مجاهدت های خود احیا کرده و به جامعه بشری بازگردانند.

در لابلای این مجاهدت ها و مبارزه ها به جهت احیا و مرزبانی اصل دین، تفکری تبیین شده که می توان آن را "تفکر شیعی" نامید، تفکری که بدون شک خالی از هرگونه دخالت آراء و اندیشه های بشری می توان به طور قطع آن را منتسب به وحی و مربیان معصوم الهی دانست. حرکت عظیم اوصیاء پیامبر خاتم (ص) در مرزبانی دین گذشته از آنکه نقش آنان را در تبیین و تثبیت تفکر شیعی روشن کرد خطی را برای پس از خود ترسیم کرد که می توان آن را "اندیشه احیاگری" نامید. مسیری که در طول تاریخ تشیع با گام های استوار تربیت شدگان اهل بیت چون عبدالعظیم حسنی و بزرگ مردانی چون کلینی ها، شیخ صدوق ها، علامه مجلسی ها، امینی ها و عسگری ها طی شد تا ثابت کنند که شاگردان بحق مکتب اهل بیت اند.

بدون شک کسانی خواهند توانست در این مسیر گام بردارند که علاوه بر اینکه حقایق ناب اسلام را خوب می شناسند و آن را صرفا در تفکری می دانند که پیامبر و امامان مطرح کرده اند،خطر دست های آلوده ای راکه به مکتب حق نزدیک می شود را درک کنند. این دو شاخصه به انضمام زمان شناسی، بصیرتی می آفریند که در می یابند کتمان ها و بدعت ها و التقاط ها در طول تاریخ، گر چه صورت های متفاوتی از باطل بوده و هستند اما روح همه آنان آلوده ساختن آب زلال عقاید تشیع و میراندن روح خالص و الهی آن است. حرکتی که اگر احیاگرانی را در برابر آن نیابی، باید آن را اجل حتمی عقیده صحیح به شمار آوری!!

جاده "احیاگری" بیش از آنکه نیازمند سن و عمر طولانی باشد نیازمند درکی عمیق از رفتارهای امامان شیعه و دست پرورده های آنان و به دنبال ان علمای احیاگر است، لذا می توانی در این جاده جای پای جوانی مخلص چون شهید دیالمه را نیز مشاهده کنی و طنین صدای دردمندش را در این راه بشنوی آنگاه که حرکت خود را احیاء تفکرات شیعی نامید.

تامل در سه واژه انتخابی نشان عمق اندیشه و دقت نگرش شهید است. کلمه احیاء نشان آن بود که او متوجه مرگ بخش هایی از حقیقت حداقل در نسل جوان و جامعه دانشگاهی و روشنفکری آن روز شده است. واژه تفکر حامل این پیام بزرگ بودکه پایه های دین بر عقائد استوار است، آنگونه که اساس دعوت پیامبران از دعوت به توحید یعنی اصلاح عقیده آغاز گردید و دشمنان نیز همواره برای تخریب نسل ها، فساد و انحراف در عقیده را نشانه گیری کرده اند. لذا ما هم(شهید وهمرزمانش) اصلاح اندیشه ها و کاشتن بذر عقیده صحیح و استوار در جوانان راباید تکلیف خود بدانیم. واژه شیعی نیز به جهت تأکید بر ترک هر گونه تفسیر بشری از عقائد دینی و تأکید بر خالص معارف وحیانی همراه با تبیین پیامبر و اهل بیت بود.

از این جهت پاسخ شهید به کسانی که می پنداشتند این نام بزرگ شایسته علما و فقها است چنین بود: "تفکر شیعی چیزی نیست که ما بخواهیم آن را ایجاد کنیم این تفکر حاصل مجاهدت های اهل بیت (علیهم السلام) درطول حیاتشان بوده که علما بزرگ شیعه به احیاء آن در عصر غیبت همت گماشته اند. اما اکنون ابعادی از این تفکر در جامعه فراموش و یا کمرنگ شده است، وما باید به تاسی از شاگردان اهل بیت آن را در میان جوانان احیاء کنیم. ما نمی خواهیم حتی یک کلمه به حقیقت دین از خودمان اضافه کنیم ! ما می خواهیم آنچه را که هست و کسانی ندیده اند زنده کرده و در برابر دیدگان همه تاریخ قرار دهیم."

پس از آن، همه عمر خود را صرف کرد تا بخش هایی از این تفکر را که از یاد رفته ، یا به اشتباه فهمیده شده بود، شناسایی و به نسل جوان برگرداند. و اینگونه جای پای یک جوان 26 ساله درجاده احیاگری اندیشه های شیعی برجای ماند و نشان داد که اگر این مهم بخوبی درک شود هر جوانی نیز می تواند برای خود در این راه بزرگ، سهمی قائل شود.

 

نظرها

    تاکنون نظری برای این مطلب ثبت نشده است .

ارسال نظر

برای نظر دادن ابتدا با نام کاربری و رمز عبور خود وارد سایت شوید یا ثبت نام کنید .
برای ورود یا ثبت نام اینجا را کلیک کنید .