برای شما و بنده که الآن در جوار مرقد امام رضا(ع) هستيم، شايد روشن ترین صفت امام رضا (ع) این است که ما او را غريب و تنها لقب ميدهيم.
چه غربتي بالاتر از اينكه اگر شما اندك زماني در كنار ضريح امام بايستيد، به راحتي ميبينيد كه همۀ ما كه در آنجا زیارت می کنیم، گاهي اوقات اشك هم ميريزيم، ولی حداقل 99 درصد ما هيچ چيز از او نميدانيم!
اذن دخول ميخوانيم می گوییم «آيا اجازه ميدهي من وارد بشوم؟» اصلا ما جواب گرفتهايم كه وارد شدهايم؟ مگر خطاب قرآن اين نيست كه وقتي ما وارد خانهاي ميشويم اگر به ما اجازه ندادند وارد نشويم و برگرديم؟ ولی ما اذن دخول را ميخوانيم و بعد هم داخل ميشويم! آيا شده است تا حالا جواب گرفته باشيم و بعد وارد حرم شویم؟ مگر ما در آنجا نميخوانيم كه «تسمع كلامي و تردّ سلامي» آنچه را كه من ميگويم ميشنوي و جواب سلام را ميدهي، آيا ما جواب سلام امام را تا به حال شنيدهايم؟
اگر ما چنين ویژگیهایی داريم که بدون اجازه وارد ميشويم، صدا و كلام را هم نميشنويم، آیا معنایش غیر از این است كه او در مجموعۀ همۀ افرادي كه در اطراف ضریح ميگردند و دعا و زيارتنامه ميخوانند غریب و تنهاست؟ مگر تنهايي را ما چگونه ميخواهيم معني كنيم؟
واقعیت این است که اعتقادات ما از روی ايمان قلبي نیست، بلكه يا به زبان می گوییم و يا فقط بر اساس مطالعه است.
چرا مطالعه صرف فایده ای ندارد؟ چون اين مطالعهها را افراد غيرمسلمان هم دارند. مثلا «جرج جرداق» يك فرد مسيحي است که در مورد علي(ع) كتاب مينويسد. در عصر امروز هم کتابش زيباترين اثر است اما او فقط يك محقق است.
يا علاوه بر او حتي برخی برادران اهل تسنن كتاب در مورد امامان مينويسند و حتي خود حديث ثقلين در بيش از 500 كتاب اهل تسنن عيناً ذكر شده و همين دو واژه «كتاب الله و عترتي» هم آمده است. پس فاصلۀ زيادي است بين باوركردن قلبي و آنچه كه به زبان گفته می شود و یا آنچه فقط بر اساس مطالعه به دست می آید.
ما تنهایی قرآن و تنهايي امام را هيچ زماني درك نكرد ه ايم ....
امروز باید بر ثقلینی كه در طول 1400 سال حتي در بين شيعيان، تنها هستند گریست....
برگزیده ای از سخنرانی «در تنهایی ثقلین» موجود در لوح فشرده رایت بیداری5