سفر، گردش یا عبرت؟
برای چه به سفر میرویم: در شیراز، اصفهان، محمودآباد، کلاردشت، سرعین، بیرجند، چابهار، بوشهر، اهواز و سنندج چه میبینیم؟ چقدر سفرمان هدفمند است یا صرف خوش گذرانی و طی مسیر را سفر میدانیم؟ به راستی خداوند برای سفر هیچ برنامه یا توصیهای ندارد؟ آیا سفری که در آن خشنودی خدا و پیامبر(ص) باشد منحصر در زیارت است و سایر سفرها از حیطۀ دین خارج است؟ یا به صرف اینکه در سفر هم نماز میخوانیم، سفر ما از گردش گردشگران غیرمسلمان متمایز میشود و سفر ما اسلامی است؟ تنها بهرۀ سفر ما از دین همین باید باشد؟
خداوند پنج بار در قرآن به مومنان دستور میدهد تا در زمین گردش کنند، این سیر گردشی بیهدف نیست بلکه خداوند در آیات قرآن هدف از این سیر را دیدن آثار گذشتگان و آشنایی با زندگی پیشینیان و تأمل در آن و عبرت از عاقبت مجرمان معرفی میکند. چقدر به این فکر کردهایم که پیش از سفر برای تحقق هدف الهی سفر برنامهای ترتیب دهیم؟ آیا دیدهای عبرتبین فراهم کردهایم تا از پیشینیانمان برای آيندۀ خود درس زندگی بیاموزیم؟
در نامۀ ۳۱ نهجالبلاغه حضرت علی(ع) به امام حسن(ع) چنین توصیه کردهاند:
«اِعْرِضْ عَلَيْهِ أَخْبَارَ اَلْمَاضِينَ وَ ذَكِّرْهُ بِمَا أَصَابَ مَنْ كَانَ قَبْلَكَ مِنَ اَلْأَوَّلِينَ وَ سِرْ فِي دِيَارِهِمْ وَ آثَارِهِمْ فَانْظُرْ فِيمَا فَعَلُوا وَ عَمَّا اِنْتَقَلُوا وَ أَيْنَ حَلُّوا وَ نَزَلُوا فَإِنَّكَ تَجِدُهُمْ قَدِ اِنْتَقَلُوا عَنِ اَلْأَحِبَّةِ وَ حَلُّوا دِيَارَ اَلْغُرْبَةِ وَ كَأَنَّكَ عَنْ قَلِيلٍ قَدْ صِرْتَ كَأَحَدِهِمْ
اخبار گذشتگان را بر بر قلبت عرضه دار و از آنچه بر سر پيشينيان تو رفته است آگاهش ساز. بر خانه ها و آثارشان بگذر و در آنچه كردهاند و آن جايها ، كه رفتهاند و آن جايها، كه فرود آمدهاند، نظر كن. خواهى ديد كه از جمع دوستان بريدهاند و به ديار غربت رخت كشيدهاند و تو نيز ، يكى از آنها خواهى بود.»
شناخت مقدمۀ عبرت است. باید احوال و آثار گذشتگان را بشناسیم و در ظرایف و لطایف اخبار و آثار گذشتگان بنگریم، به ظاهر آن بسنده نکنیم تا بتوانیم از ظاهر به باطن سیر کنیم و از نشانهها پند بگیریم. عبرت یعنی عبور از ظاهر به باطن: ظاهر وقایع و کاخها و مساجد و معابد را نشانهای بدانیم از باطن آن، اینها نشانهای است از سنتهای الهی: قوانینی که خداوند بر جوامع انسانی وضع کرده است.
قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ سُنَنٌ فَسيرُوا فِي الارْضِ فَانْظُروا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبينَ (آلعمران، ۱۳۷)
پيش از شما، سنّتهايى وجود داشت (و هر قوم، طبق اعمال و صفات خود، سرنوشتهايى داشتند كه شما نيز، همانند آن را داريد.) پس در روى زمين، گردش كنيد و ببينيد سرانجام تكذيبكنندگان (آيات خدا) چگونه بود؟
در نگاه دینی سفر حرکتی است برای جلای روح. امیر مؤمنان(ع) میفرمایند: مسافرت کنید که در آن پنج فایده است: اندوهزدایی، درآمدزایی، دانشافزایی، ادب آموزی و همراهی با شرافتمند.
سفر دنیای ما را وسعت میدهد، ما را با جایها و زمانها و مردمان دیگر آشنا میکند. در سفر با فرصتها و موقعیتهایی روبرو میشویم که در شهر و دیار خودمان وجود ندارد. این فرصتها و موقعیتها نیز گوناگون است:گاهی این فرصتها مادی است برای تجارت و ایجاد و بهبود کسبوکار میتوان از بهره برد. گاهی در سفر فرصتهایی معنوی نهفته است: دیدار با علما و دانشمندان و کسب علم و معرفت و مصاحبت با آنان؛ آشنایی با مومنان ومعاشرت با آنان.
این فرصتها را باید در سفر بسازیم و آمادگی بهرهمندی از آن را در خود ایجاد کنیم. اگر ندانیم در مقصد سفرمان چه دانشمندان و علمایی زندگی میکنند، آنها هم برای ما ناشناخته خواهند ماند و از مصاحبتشان محروم خواهیم شد. اگر هیچ وقت قصد نکنیم که با مردم شهری که به آن سفر کردهایم در مسجد و خیابان و بازار گفتگو کنیم و از زندگی معنوی و دغدغههای آنان بپرسیم و پرسشهایمان را فراتر از خورد و خوراک و اقتصاد و معیشت مطرح نکنیم؛ کمتر پاسخهایی از این دست هم میشنویم. آیا همان طور که به خورد و خوراک جسممان در سفر میاندیشیم برای تغذیه و رشد روحی هم در سفر برنامهای داریم؟ چقدر در پی این بودهایم که انسانهای صاحب فضیلت ساکن در شهری را بشناسیم و به دیدار آنان برویم؟ آیا برای خودمان فرصتی فراهم میکنیم تا به جز حیرت از زیبایی آثار، به انسانهایی فکر کنیم که پیش از ما بودند و چنین دستاوردهایی داشتهاند: هنرمندی که محراب مسجد جامع اصفهان را ساخته است، حجار پلههای تخت جمشید، کاشیتراش سردر آرامگاه بایزید بسطامی و تمام انسانهایی که پیش از ما زیستهاند و امروز آثاری از حیات آنان به دست ما رسیده است؟ هدفشان در زندگی چه بوده است؟ چه دستاوردی داشتهاند؟ خشتزنهایی در شش هزار سال گذشته در چغازنبیل میلیونها خشت فراهم کردهاند تا بنایی به آن عظمت بسازند و آن را وقف خدای خود کنند، ما امروز برای خدایمان که البته از ما بی نیاز است و ما به او نیازمند ،چه میکنیم؟ هیچ وقت مسجد شیخ لطفالله را هدیهای به منزلۀ هدیهای که انسانهایی آن را با جان و دل به خداوند تقدیم کردهاند تماشا کردهایم؟
شاید مهمترین پیامد سفرهای ما باید این باشد: مردمان صاحب این دستاوردها امروز کجا هستند؟ ما به کجا میرویم؟ چگونه باید زندگی کنیم تا سعادتمند باشیم؟
به نظر می آید به دلیل دوری ما از اهداف سفر نگاه ما به مسافرت از پنج فایده اساسی که دین بدان اشاره کرده است تنها در یک مورد خلاصه شده است وآن انده زدایی!
و این یعنی اکتفا کردن به حداقل و نه حداکثری که تعالیم الهی به آن توصیه کرده اند.