نصار الله از دل سخنرانیهای «حسین بدرالدین الحوثی» سر برآورد، سخنرانی های حسین برای شاگردان و در مدرسه امام الهادی در منطقه «مران» از توابع استان صعده ایراد می شد..
ورود اسلام در یمن
در زمان انوشیروان، دولت حبشه به یمن حمله کرد و حکومت این منطقه را برانداخت. پادشاه یمن از دربار ایران برای رفع تجاوز استمداد طلبید. پادشاه ایران گروهی را به امداد پادشاه یمن گسیل داشت و آنان توانستند سپاه سی هزار نفری حبشیان را شکست دهند. پس از مرگ پادشاه یمن فرمانده همین گروه به حکومت یمن رسید و از دولت ایران متابعت کرد. لذا در آغاز بعثت، حکومت یمن در دست ایرانیان بود.
در هنگام ارسال پیام دعوت اسلام به خسرو پرویز و رد کردن نامه پیامبر اکرم (ص) توسط وی، پادشاه ایران نامه ای بهحکمران یمن نوشت و از او خواست در خصوص پیامبر جدید تحقیق کرده و او را به نزد پادشاه اعزام نماید. پیامبر به ایشان گفت که به فروانروای یمن خبر دهید که اسلام آورد. حاکم یمن اسلام آورد و با مسلمان شدن وی گروهی از ایرانیان که آنها را «ابناء» و «احرار» می گفتند نیز مسلمان شدند و اینان نخستین ایرانی تبارانی هستند که در یمن به شریعت مقدس اسلام گرویدند. باذان (حاکم یمن) بعدها از سوی رسول اکرم (ص) همچنان بر حکومت یمن ابقا شد و پس از مرگ وی نیز فرزندش شهر بن باذان از طرف پیامبر به جای پدرش به حکومت منصوب شد و همانند روش پدرش به ترویج اسلام و مبارزه با مخالفین و معاندین پرداخت.[1]
شیعیان زیدیه و تاریخ آنان در یمن
زیدیه، زيد بن علي(فرزند امام سجاد علیه السلام) را امام چهارم مي دانند و امام سجاد (ع) را تنها به عنوان پيشواي علم و معرفت مي شناسند. از نظر زیدیان يكي از شرايط امام ، قيام مسلّحانه است و چون امام سجاد(ع) قيام مسلحانه نكرده است، امام محسوب نمی شود. پیدایش این فرقه مصادف با امامت حضرت باقر(ع) و بعد از قیام زید بن علی بوده است.
شیعه زیدیه از قرن سوم در شمال ایران، شمال یمن و مراکش موفق به تشکیل حکومت شد. طبرستان و دیلم اولین پایگاههای حکومت شیعیان زیدی بود که رهبران زیدی موفق به تشکیل حکومت شدند، این حکومت سالها ادامه داشت. آل بویه که دو قرن در ایران حکومت کرد از داخل جریان زیدیه ظهور پیدا کرد.
حکومت زیدیه در شمال یمن توسط "یحیی بن الحسن " پایهگذاری شد. یحیی به دلایلی نتوانست در شمال ایران حکومت تشکیل دهد، بنابراین به همراه 800 نفر از یاران خود به صعده یمن رفته و به همراهی قبایل دینی موفق به تشکیل حکومت شد.
حکومت زیدیون بسته به نفوذ و قدرت در بین قبایل یمنی کاهش یا گسترش مییافت. در زمان اوج حکومت زیدیه، قلمرو آنها از ظفار عمان تا طائف عربستان گسترش داشت اما در زمان ضعف حکومت زیدیون به صعده محدود میشد.
جریان زیدیه در یمن در حالیکه ریشه ای به درازای 11 قرن داشت ، در سال 1962 توسط انقلاب جمهوریخواهان در صنعا و به کمک دولت مصر سرنگون شد. در همان سالها علمای زیدیه نیز ترور شدند و با ترور و مهاجرت بسیاری از علمای زیدیه از این منطقه، شیعه زیدیه کاملاً منزوی شد.
تاثیر انقلاب اسلامی ایران در یمن
انقلاب اسلامی ایران و موج حق طلبی که از حرکت بزرگ مردمی ایران ایجاد شده بود به یمن نیز رسید. ایران و یمن پیوندهای تاریخی، مذهبی و فکری داشتند که باعث شد زیدیها احساس کنند که دوباره میتوانند گذشته پرشکوه خود را به دست آورند.
یمنیها به ویژه خاندان حوثی ها دوستدار امام خمینی (ره) بودند و به او به عنوان آزادیخواه چشم امید داشته و بر این باور بودند که ایشان مفاهیم قرآنی را به مردم یادآوری کرده و آرزوی برپایی دولت اسلامی عادلانه به دور از سلطه جویی شرق و غرب را زنده کرده است.
بدین ترتیب از دل جریان زیدیون، "حسین بدرالدین الحوثی " جنبش شباب المومن را شکل داد که نوجوانان زیدی را تحت آموزشهای فکری، عقیدتی و سیاسی این جریان قرار میداد. این حرکت یک جریان خوبی در بینن نوجوانان و جوانان زیدی شکل داد و این جریان از سال1990 تا 2004 مشغول فعالیت روی نوجوانان و جوانان زیدی بود. جنبش جوانان مومن در دو موسم تبلیغاتی رمضان و محرم در استانهای یمن به تبلیغات میپرداختند. [2] هدف از تشکیل این گروه توجه به نوجوانان و دور کردن آنان از حملات فکری ویرانگر وهابیت علیه زیدیها در یمن بود.
هم اکنون این جریان در رسانه های عربی و بین المللی به عنوان یکی از فرق شیعه معرفی می شود گرچه تفاوت هایی جدی میان حقیقت شیعه که اثنی عشری است با اندیشه زیدیه وجود دارد.
حسین بدر الدین الحوثی کیست؟
در سال ۱۹۵۹ حسین الحوثی در شهر «الرویس» در استان صعده چشم به جهان گشود و در محیطی علمی پرورش یافت. وی فرزند بدرالدین امیر الدین الحوثی یکی از سرشناس ترین مراجع دینی زیدیها در یمن بود و به همین دلیل خانواده آنان در کنار علم به مسائل سیاسی نیز توجه داشتند.
بدر الدین الحوثی را باید رهبر و موسس جریان حوثی ها نامید. حوثی خود پیرو یکی از فرق زیدیه محسوب می شود. جریانی فراگیر که فعالیت های انصار الله یکی از زیر شاخه های آن محسوب می شود. حسین بدرالدین الحوثی موفق شد بعد از سالیان دراز ظلم واستبداد حاکمان یمن با الهام گرفتن از اندیشه های امام خمینی (ره) جریان حق طلبی را در این کشور بنا نهاد .
محور سخنان حسین این بود که درد اصلی امت مسلمان دور ماندن از اتحاد و قرآن کریم است از همین رو مسلمانان را به تمسک جستن به قرآن فرا خواند و اینجا بود که راه موسوم به «مسیر قرآنی» آغاز شد.
جنبش انصارالله چه کسانی هستند؟
انصار الله از دل سخنرانیهای «حسین بدرالدین الحوثی» سر برآورد، سخنرانی های حسین برای شاگردان و در مدرسه امام الهادی در منطقه «مران» از توابع استان صعده ایراد می شد. از همین رو میتوان گفت که گروه انصار الله در واقع زاییده تفکرات الحوثی هستند. حسین الحوثی در سال 2004 کشته شد. البته تا لحظه کشته شدن الحوثی گروه انصار الله به این نام شناخته نشده و سازمان نیافته بود.
در سال های گذشته خواسته جریان انصار الله و حوثیان رفع تبعیض از استان صعده است چرا که صعده ثروتمندترین استان یمن و در عین حال محرومترین استان این کشور است.
اما خواسته دوم آنها که با پیشروی و رشد انقلاب یمن پررنگ تر شده است، اعطای آزادیهای مذهبی به نیروهای زیدی است چرا که حکومت یمن از مدتها قبل با اعزام روحانیون از مصر فضای تنفسی زیدیها را در مساجدشان تنگ کرده بود.
اهمیت ژئواستراتژیک یمن برای سلطه طلبان
یمن منظقه ای استراتژیک واقع در جنوب شبه جزیره عربستان است. تاریخ این منطقه از دیرباز نشان داده است که هر جریان خاصی که در یمن حاکم شود، در سه نقطه از مناطق دنیا تاثیرگذار است. یکی در منطقه عربستان، دیگر خلیج فارس و عراق و سوم در شاخ آفریقا است.
اساسا گسترش اسلام در آفریقا در قرون اولیه بیشتر توسط یمنیها صورت گرفته است. وجود ذخایر قابل توجه نفت و گاز و نزدیکی به آب راه های مهمی چون خلیج فارس و خلیج عدن این منطقه را از حساسیت ویژه ای برخوردار کرده است.
البته باید در نظر داشت که یمن نزدیکترین موقعیت جغرافیایی به کانون سلفی گری (حجاز) را دارا است. بنابراین اختناق مذهبی زیدیان یمن را می توان نتیجه مستقیم فعالیت مبلغین وهابی و سلفی در این کشور دانست.
به بیان دیگر، یمن مهیا ترین بستر پرورش تفکر سلفی گری است و روشن است که اتاق های فکر دشمنان اسلام و ایادی وهابی- صهیونیستی آنان از این منطقه به سادگی چشم نخواهند پوشید. با توجه به این نکته به جرات میتوان گفت که درگیری های جاری در یمن نزاع میان اسلام و ایدئولوژی شکست خورده وهابیت است.
نظام اجتماعی یمن نظامی قبیلگی است و سران قبایل در آن نقش عمده ایفا می کنند. ویژگی شیوخ قبایل این است که همواره به کانونهای قدرت تمایل دارند و اگر جنبش حوثیها در این نبرد پیروز شود با او دست دوستی میدهند و این دقیقا همان چیزی است که غرب و سلفیان را به شدت نگران می کند.
چرا که ما در این منطقه شاهد کشاکشی نزدیک بین انقلاب اسلامی (که جلوه بروز آن را در حوثی ها میبینیم) و غرب یا آمریکا (که عربستان و سلفیان مظهر آن هستند) هستیم[3].
البته پر واضح است که جمهوری اسلامی ایران، بر خلاف ادعاهای غرب ایجاد کننده و حامی جنبش حوثی نیست. به بیان دیگر، به هیچ وجه نمی توان گفت که حوثی ها را ایران ایجاد کرده و به مرحله ای رسانده باشد که اکنون بازیگر مهمی در شبه جزیره عربستان به شمار می رود. اما این حقیقت نیز قابل انکار نیست که پیام حق طلبانه انقلاب اسلامی در هر کجای این جهان که به گوش مظلوم و آزاده ای رسیده است تحول آفریده است. در یک کلام باید گفت که بی تردید انقلاب اسلامی مادر معنوی و فکری تمامی جنبش های آزادی خواه و حق طلب جهان، از جمله حوثی ها است.
یک جنبه از این اتهام که حوثیها از جانب ایران ایجاد شده و حمایت میشوند در واقع کوچک کردن شکست بزرگی است که دولت یمن از حوثیها متحمل شده است. چرا که اعتراف به شکست از یک گروه اندک برای دولت یمن سخت است، لذا سعی دارد با گره زدن نام حوثی ها به نام جمهوری اسلامی ایران، شکست خود را در توجیه پذیرتر سازد.
****
تحولات یمن در یک هفته اخیر (حمله هوای و تجاوزکارانه عربستان سعودی به مردم و پایگاههای انقلابی یمن) بیش از پیش ثابت کرد که مسئله یمن تا چه حد برای دشمنان حیاتی و تعیین کننده است. عربستان که تا دیروز حوثیان را یک گروهک تروریستی در یمن می خواند امروز مفتضحانه لشگر کشی هوایی به مواضع آنان را بر می گزیند.
عربستان با این اقدام خود را رسوا ساخت. کشوری که همواره مدافع خلع سلاح[4] حوثی ها بوده است امروز مجبور شده با پذیرش قدرت نظامی و فکری حوثیان در میان مردم یمن به نبرد با آنان بیاید و وقیحانه اعلام کند کهه این حمله خودسرانه نیست(!) با چراغ سبز غرب و آمریکا انجام می پذیرد.
ارائه تحلیل جامع در خصوص ریشه ها و پیامد های این اقدام را باید به آینده موکول کرد چرا که این منطقه هنوز در شرف تحولات مهم تری است.
آنچه در اندیشه دینی و اسلامی همه ما مسلم است این است که:
وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتي حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً فَلا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كانَ مَنْصُورا (33 اسراء)
و كسى را كه خداوند خونش را حرام شمرده، نكشيد، جز بحق! و آن كس كه مظلوم كشته شده، براى وليش سلطه (و حق قصاص) قرار داديم اما در قتل اسراف نكند، چرا كه او مورد حمايت است.
و باید پرسید که خون چه کسی از خون مسلمان محترم تر است؟!
لذا بر همه ما لازم است که با درک صحیح از آنچه که بر برادران ایمانی مان در یمن می گذرد، موضع حق و جایگاه سست باطل را بشناسیم و در جهت روشن کردن افکار خود و دیگران و تقویت برادری دینی میان خود و مسلمانانی که فرسنگ ها دور تر از ما زندگی می کنند کوشا باشیم.
[1] البته بعد از حجه الوداع و با ارتداد اسود عنسی جنگ هایی در این منظقه رخ داد و اوضاع یمن متحول شد که جا دارد خواننده محترم مشروح آن وقایع را در کتب تاریخی دنبال کند.
[2] پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، امام خمینی (ره) نزد بسیاری از یمنی ها محبوبیت یافت و با انقلاب خود ارزش هایی را که زیدی های یمن بر اساس آن تربیت شده بودند، تقویت کرد، تا جایی که بسیاری از علمای یمن اعلام می کردند، امام خمینی (ره) زیدی است!
[3] میدانیم که هرگاه آمریکا در سایر کشورها همچون عراق یا سوریه با پایداری خاندان اسد و همچنین اقتدار جنبش حزبالله در لبنان و یا فلسطین با شکست روبرو شده، تمرکز خود را روی خلیج فارس قرار داده است تا با آشوب زایی مدیریت منطقه را در دست خود نگه دارد.
[4] مسلح بودن جزو فرهنگ مردم یمن است. همه قبایل در یمن، حتی در پایتخت، مسلح هستند. چرا که سلاح بخشی از هویت جمعی یمنی ها است و در این کشور نه حوثیان و نه هیچ گروه دیگری بدون سلاح نمیتواند بقا داشته باشد. همانطوری که در لبنان مسلح بودن بخشی از هویت حزب الله لبنان است و قابل تفکیک از بدنه حزب الله نیست چنین وضعیتی دباره تمامی قبایل یمنی وجود داره. توضیح آنکه، مسلح بودن به معنی استفاده از سلاح نیست تا هرج و مرج به حساب بیاید. بلکه مسلح بودن در جامعه طایفه ای یمن جنبه بازدارنده دارد و نتیجه آن ثبات بیشتر برای این کشور است و همزیستی قبایل را ممکن تر می کند. لذا تاکید بر خلع سلاح حوثیان از سوی دشمنان نعریض و کنایه ای است بر محو کامل این ایدئولژی از صحنه شبه جزیره عربستان.