امام صادق (ع) در معرفی عالمان مورد احترام میفرماید: «صاحب فقه و خرد، دارای اندوه و حزن و بیداری در شب است. سر در جامعه بندگی نهاده و در تاریکی شب برپا میخیزد و در حالی به عمل میپردازد که خشیت الهی او را فرا گرفته و بیمناکانه خدا را میخواند و به شأن خود توجه دارد ومردم زمان خود را میشناسد و از مطمئنترین برادرانش وحشت دارد. خدا ارکان اینگونه عالم را استوار میکند و روز قیامت به او ایمنی میبخشد.» (کافی، ج۱، ص۴۹)
قاعدهای عقلی هست اگر صفتی حکمی را به دنبال داشت، رابطۀ علّی میان آن حکم و آن صفت برقرار است. وقتی امام(ع) برای عالم این صفات را ذکر میکنند یعنی عالم بودنِ عالم سبب ایجاد این صفات در او میشود، عالم را به واسطۀ برخورداری از علم عالم میخوانند. آیا یاد گرفتن شیمی و فیزیک و جغرافی و ادبیات، در مدرسه، و تحصیل در رشتههایی مانند نقاشی، معماری، صنایع، تغذیه، حقوق، مامایی، پزشکی و از این قبیل در دانشگاه به این صفات میانجامد؟
هر علمی میتواند چنین ثمرهای داشته باشد، اگر آن علم معلوم واقعی داشته باشد یعنی معلومی با واقعیت هستی مطابق است. اگر در پس تمام گزارههایی که فرا میگیریم حقیقتاً و با خلوص متذکر این باشیم که آنچه که این گزارهها را واقعی کرده است، آنچه که تمام مؤثرها را صاحباثر میکند، ارادۀ خداوند است. خداوند است که جهان را چنین آفریده است که میتوان گزارههایی دربارۀ آن گفت که راست است:
وَ مَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَيْنهَمَا إِلَّا بِالْحَقِّ (سوره حجر، آیه85)
ما آسمانها و زمين و آنچه را ميان آن دو است، جز بحق نيافريديم
جهان و هر چه در آن است راست است، و بر مبنای راستی آفریده شده است؛ پس گزارههای راست و درست خلقت گزارههایی است که وجودشان و راستیشان از خداست.
اگر علم را این چنین بیاموزیم و چنین نگاهی از سر تعمق و با تذکر و صدق نیت داشته باشیم؛ هر چه بیشتر میآموزیم در حقیقت خدا را بیشتر به بزرگی یاد میکنیم. و چنین میشود که علم از معرفت اشیا و ابزار به معرفت مخلوق و پس از آن به معرفت خالق میانجامد و عالمش چنین خواهد بود:
إِنَّمَا يخَشىَ اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَؤُاْ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ غَفُورٌ
إِنَّ الَّذِينَ يَتْلُونَ كِتَابَ اللَّهِ وَ أَقَامُواْ الصَّلَوةَ وَ أَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَ عَلَانِيَةً يَرْجُونَ تجِرَةً لَّن تَبُورَ
لِيُوَفِّيَهُمْ أُجُورَهُمْ وَ يَزِيدَهُم مِّن فَضْلِهِ إِنَّهُ غَفُورٌ شَكُورٌ(سوره فاطر، آیه۳۰-۲۸)
حقيقت چنين است: از ميان بندگان خدا، تنها دانشمندان از او مىترسند خداوند عزيز و غفور است (28)
كسانى كه كتاب الهى را تلاوت مىكنند و نماز را برپا مىدارند و از آنچه به آنان روزى دادهايم پنهان و آشكار انفاق مىكنند، تجارتى (پرسود و) بىزيان و خالى از كساد را اميد دارند. (29)
(آنها اين اعمال صالح را انجام مىدهند) تا خداوند اجر و پاداش كامل به آنها دهد و از فضلش بر آنها بيفزايد كه او آمرزنده و شكرگزار است (30)
این نوع علمآموزی است که در حقیقت کوچکی انسان را به خودش مینمایاند و قدر او را در هستی نشان میدهد. انسان کوچکی که مخاطب پروردگار بزرگ است:
امام علی(ع): دانا کسی است که قدر و اندازۀ خود را بشناسد، و نادانی آدمی را همین بس که اندازۀ خود را نداند. (نهج البلاغه، خطبۀ ۱۰۳)