چمران، سفیر صلابت در جهان اسلام
خلاصه مطلب :

معلوم نیست در رابطه میان حقیقت و غربت چه سری نهفته است. انگار "حق جویی" با "غریب ماندن" عجین است. این جهل و نا آگاهی و غفلت ما انسان ها حقیقت را غریب نگاه می دارد.

و این گویی قاعده همیشه و همه جای تاریخ است. اما...

اما... فراموش نباید کرد که نه حرص و طمع اهل باطل، و نه ترس و ضعف اهل جهالت، هیچ یک، حتی اندکی نیز، از رفعت حقیقت و پیروزی اندیشه توحید و غلبه اراده حتمی الهی نکاسته و نخواهد کاست.

انسان های پرورش یافته مکتب توحید نیز گویی وارث همین میراث اند؛

غربت و مظلومیت در کمال پیروزی و غلبه

و انگار که میان جهانی بودن طلایه داران رایت توحید و مهجور ماندن آنان نیز نسبتی برقرار است.

شهید دکتر مصطفی چمران، شخصیتی ناشناخته است که وسعت اندیشه دینی اش قلبی تپنده به او بخشید و او را از مرزهای جغرافیایی و تاریخی گذر داد و او را جهانی کرد. از این رو گزاف نیست اگر چمران را شخصیتی متعلق به جهان اسلام بدانیم.

شهید چمران دوره ابتدایی و راهنمایی را در مدرسه دارالفنون گذراند و وارد دبیرستان البرز شد. بعد به دانشگاه فنی تهران رفت. بواسطه شاگرد اولی بورس تحصیلی از آمریکا گرفت و در فیزیک پلاسما مشغول به تحصیل شد. اولین ایرانی است که نه تنها در این رشته تحصیل می کند بلکه تز خودش را در این رابطه می نویسد. شاید در شمار ۱۰ نفر انگشت شمار روی کره زمین باشد که این تحصیلات را دارد.

با استفاده از بورس تحصیلی به آمریکا رفت زیرا توان مالی پدرش نمی توانست او را تا حتی مشهد بفرستد. در آمریکا در یکی از مؤسسات ناسا مشغول به کار شد، ولی بعد از حادثه ۱۵ خرداد تصمیم گرفت به ایران بیاید اما چون در محیط ایران آن زمان نمی شد مبارزه مسلحانه کرد به الجزایر و بعد به مصر می رود و آموزش های عالی نظامی می بیند.

او یک گروه مخفی در این زمان علیه شاه در مصر پایه ریزی می کند. اما پس از درگذشت عبدالناصر و روی کار آمدن سادات از مصر به دعوت امام موسی صدر به لبنان می رود و در منطقه ای به نام برج شمال مدیر یک مدرسه صنعتی به نام مدرسه صنعتی جبل العامل می شود. در ظاهر مدیریت مدرسه را به عهده دارد ولی فعالیت های فرهنگی خود را پی می گیرد.

او به عشق و علاقه مبارزه با صهیونیسم به لبنان می آید و به مرز اسرائیل می رود و آرزویش آزادسازی قدس و فلسطینیان است که در این راه بجنگد و به شهادت برسد. وقتی شیعیان جنوب لبنان را می بیند روشش عوض می شود و به فکر ارتقای سطح زندگی شیعیان لبنان می افتد[1].

شاخصه های شخصیتی شهید دکتر چمران را در کلام و نوشتارش به روشنی می توان یافت[2].

پس از سالها دوری، شهید چمران از حضور خود در ایران نیز هدفی فرا مکانی و جهانی را دنبال می کند:

من آمده ام که فریاد ضجه آلود شیعیان لبنان را در زیر آسمان ایران طنین انداز کنم...

من آمده ام که دردی را به شما بازگویم که تا به حال کسی آن را بازگو نکرده است.

من آمده ام که دعا کنم، تا خدای بزرگ انقلاب اسلامی ایران را پیروز کند. من آمده ام که آرزو کنم تا در پناه حکومت اسلامی عدل و عدالت دامن بگسترد...

من آمده ام که جان خود را فدا کنم تا رسالت مقدس اسلام پیروز شود و این ظلمت کفر و جهل و فساد برای همیشه نابود گردد...

من نیامده ام که چیزی بخواهم، زیرا کسی که همه وجود خود را تقدیم رسالتش کرده است بی نیاز است...

من فریادی ام که در سینه مجروح جبل عامل در خلال قرنها ظلم و ستم محبوس شده است.

من ضجه دردآلود معذبین و زنجیریانم که در شکنجه گاههای ستمگران و استثمارگران در طول تاریخ نابود شده اند.

نگاه گسترده و افق دید فراگیر چمران او را از نعمات مادی و آسایشی که در امریکا داشت عبور داد و تا کنج بیغوله های جنوب لبنان کشاند. تا جایی که آرامش حقیقی را در میان رگبار آتش دشمن صهیونیستی و جوشش خون ستم دیدگان شیعه در جنوب لبنان یافت.

 شیعیان جنوب لبنان، سال ها قبل از انقلاب اسلامی

شهید چمران خود وضعیت حقارت بار شیعیان لبنان را در بدو ورودش به لبنان اینگونه ترسیم می کند؛

"وضع شیعیان بسیار وخیم و ناراحت کننده بود. آنان شهروندان درجه سوم(بعد از مسیحیان و اهل سنت) به حساب می آمدند. همه کارهای کم درآمد مانند حمالی و رفتگری به عهده شیعیان بود. مناطق آنان فقیر ترین و محروم ترین قسمت های لبنان و سرنوشنشان سیاه ترین سرنوشت ها به شمار می رفت.

.... شیعیان تازه به دوران رسیده نیز عقده حقارت داشته و حتی بعضی با مسیحیان و سنی ها ازدواج می کردند تا پستی خود را جبران کنند.

... فرهنگ و امکانات رشد نیز برای شیعیان به صفر تقلیل یافته بود و روزگاری حتی یک مدرسه در جنوب لبنان نبود. در آن زمان یک بیمارستان در جنوب وجود نداشت. راه آسفالت شده و برق نبود... "

احساس سرکوفتگی که یک شیعه در آن روز در لبنان داشت او را بی هویت و زبون ساخته بود. گویی که شیاطین و ایادی شان همگی به راه و مسلک فرعونیان، با تحقیر و استخفاف شیعه را از هویت اصیل خود تهی و به تمثال حقارت مبدل ساخته بودند:

فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوه

(فرعون) قوم خود را سبك شمرد، در نتيجه از او اطاعت كردند.

"این جوان شیعه بد بخت در لبنان دستش به هیچ جا بند نیست. حکومت او را می کوبد. فئودالیسم او را می کوبد. اسرائیل او را می کوبد. به دنبال کار می رود کسی به او کار نمی دهد. حتی ارتش او را نمی پذیرد. این جوان شیعه سبب بدبختی خود را جستجو می کند. و دلیل را می یابد. دلیل بدبختی او شیعه بودن اوست

... بنابراین بخواهد یا نخواهد نسبت به تشیع و شیعه احساس حقد و کینه می کند که این اسم مرا بدبخت کرده است

!... یکباره حزب کمونیست و احزاب مارکسیست دیگر شروع به بذرافشانی می کنند و این جوان آماده و مهیا است که برای جبران حقد و کینه احساس خود یک زیر بنای فلسفی بیابد... وارد حزب کمونیست می شود که نه تنها با تشیع بلکه با خدا و دین مبارزه می کند.

... و این نکته ای است عمیق و مهم که در ایران مطرح نیست و شاید دوستان ایرانی ما متوجه این نکته نباشند ولی در کشورهای عربی و ترکیه و اندونزی و هند این مساله اهمیت به سزایی دارد."

کلمات چمران به روشنی گویای نگاه عمیق و افق پهناور دید اوست که مرزهای ایران را در نوردیده و او را به لبنان، کانون حوادث و خطرهای آن روزگار جهان می کشاند. کشش و جذبه ای که سرشار است از تلاش بی وقفه برای چشاندن طعم عزت و ایمان به مردمانی که از ارزش گوهری که در اختیار دارند آگاه نیستند.

سالها مجاهدت و رنج او شکوفه های امید را در قلب شیعیان محروم و مظلوم لبنان به بار نشاند. هرچند او به ظاهر مدیریت مدرسه صنعتی جبل عامل در شهر صور را به عهده داشت ولی در حقیقت در قبال تمامی دانش آموزان محروم آن مدرسه پدرانه فداکاری می کرد و پایه های فرهنگی اندیشه مقاومت پی ریزی می نمود.

 عزت لبنان، وامدار  حمیّت چمران

آشفته بازار آن روز لبنان با درایت هوشمندانه و ایثار خالصانه او در کنار امام موسی صدر به عرصه ایمان و شکوفایی و عزت بدل می شود. عرصه ای که چمران خود دورنمای آن را اینگونه تشریح می کند:

"حرکت شیعیان در عرض چند سال گذشته[3] راهی چند صد ساله را طی کرده است که به طور کلی نتایج آن را می توان خلاصه کرد:

 1. بر اثر این جنبش شیعیان دارای شخصیت شده اند. احساس افتخار می کنند. در حالیکه سابقا از ذکر مذهب خود شرم داشتند و در مقابل ذلت ها و بدبختی های گذشته تسلیم شده بودند. ولی اکنون... حاضر نیستند در برابر هیچ قدرتی حتی اسرائیل و امریکا سکوت کنند و تسلیم ظلم شوند.

 2. ایجاد یک سازمان ایدئولژیک شیعی-اسلامی برای لبنان و ایجاد قدرت برای محرومان... 

3. تغییر و تحول کیفی در طرز تفکر فلسطینیان نسبت به شیعیان. 

در گذشته شیعه ضد فلسطینی به شمار می آمد و خائن خوانده می شد... در حالیکه اکنون بزرگان فلسطینی در بزرگداشت شیعه و افکار شیعه اهتمام خاص دارند و چون افکار رهبران فلسطینی در تمام دنیای عرب نفوذ و شیوع دارد این خود بهترین روش برای انتشار محبوبیت و مقبولیت شیعه و افکار شیعی در دنیای عرب است.

4. توجه و احترام مذاهب و ادیان دیگر به مذهب شیعه،... حتی عده ای از جوانان پاکباز مسیحی که قید و بند طائفی را گسسته اند به حرکه المحرومین علاقه دارند .... و شیعه به عنوان یک مذهب انقلابی پیشرو به همه ادیان معرفی می شود." 

شهید چمران به حدی متواضعانه از حرکت شیعیان لبنان سخن می گوید که گویی تنها از دور دستی بر آتش داشته. در حقیقت شخصیت والای او و ایمان و اراده و اخلاصش سبب می شود که نقش خود را در شکل دهی این جنبش بی رنگ جلوه دهد. اما لبنان امروز در خط مقدم مبارزه با استکبار خوش می درخشد و نام چمران بر جَبهه نورانی آن بیش از پیش جلوه گر است.

****

31 خردادماه، سالروز شهادت چمران، یاد آور فراق مردی است که اندیشه و عملش را بر سیره  اسوه های الهی منطبق ساخت. مردی که قدرش را آنچنان که باید نشناختیم و روش بی تکلف و زندگی سراسر ایثار او را الگوی خود نساختیم.

هرچند که خداوند منان ایمان و جهاد او را برکت بخشید و انقلاب اسلامی ایران را آخرین حلقه مکمل تلاش های بی وقفه او قرار داد. انقلابی که به باور چمران "با هیچ تئوری غربی و شرقی قابل توجیه نیست و شرق و غرب از آن به وحشت افتاده اند."

چمران مردی است متعلق به جهان اسلام. به باور او درد و رنج، شادی و غم و سرنوشت همه مظلومان عالم در گرو آینده انقلاب اسلامی ایران است:

"اگر انقلاب اسلامی ما به پیروزی نهایی برسد، آینده ای روشن در انتظارشان خواهد بود... نه تنها لبنان و فلسطین بلکه بیشتر کشورهای افریقایی و مبارزان دیگری که در سرتاسر دنیا علیه طاغوتها مبارزه می کنند و چشم انتظار به انقلاب مقدس اسلامی ما دوخته اند."

 


[1] سخنرانی مهندس مهدی چمران رئیس شورای اسلامی شهر تهران، سه شنبه ۲۸ خردادماه 92 در حسینه الزهرای سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، به نقل از سایت فرهنگ نیوز

[2] منبع اصلی این مطالعه کتاب لبنان شهید چمران است که گرداوری دست نوشته ها و برخی از سخنرانی های او است.

[3] این تحلیل دکتر چمران در لبنان قبل از پیروزی انقلاب اسلامی مطابق با 1355 نگاشته شده است.

نظرها

    تاکنون نظری برای این مطلب ثبت نشده است .

ارسال نظر

برای نظر دادن ابتدا با نام کاربری و رمز عبور خود وارد سایت شوید یا ثبت نام کنید .
برای ورود یا ثبت نام اینجا را کلیک کنید .