در پانزده سال قبل، بهجز اقليتي، عمومِ مردم امام خمینی (ره) را نميشناختند، چه شد كه يكباره اینچنین عشقي از او ، در همه مردم به وجود آمد؟ آیا به خاطر فردِ خودش بود يا به خاطر اتکا و پشتوانه الهی او بود؟
شايد ما اينطور تصور ميكنيم كه اتكا و پشتوانه امام (ره) در انقلاب، بر كميتها و تعداد مردم بوده است. اما اين ظاهر مسئله است. آنچه كه او به آن اتكال داشت، همان چيزي است كه پیوسته به همه توصیه و سفارش ميكرد. اتکا و پشتوانه او خداوند و مهدی ـ سلام الله عليه ـ بود.
پشتوانه اش اگر در بعد انساني بخواهیم بسنجم، فقط يك نفر و او هم مهدي ـ سلام الله عليه ـ است. امام خمینی (ره) به حضرت مهدی اتكا داشت و ولايتش[1] را با انتساب به ولايت او داشت، مهدی ـ سلام الله عليه ـ که بنده و شما به دلیل اينكه انتساب به گروه خاصي پيدا نكنيم، ترس از مطرح کردن نام او را داريم و می ترسیم که با مطرح کردن ایشان، ما هم وابسته به يك گروه خاصي شویم، زیرا آن گروه مهدی ـ سلام الله عليه ـ را فقط انحصاري خودشان كردهاند و فكر ميكنند كه فقط آنها هستند كه ایشان را خوب ميشناسند و خوب درك كردهاند و فقط آنها سرباز ایشان هستند. ما فقط از ترس این كه به آنها وابسته نشويم حتي از عنوان كردن اسم مهدی ـ سلام الله عليه ـ ميترسيم و به همین این دلیل امامِ معصوممان را كنار گذاشتيم، ولی امام خمینی (ره) كه امام معصوم را كنار نگذاشته است.
امام خمینی (ره) براساس بینش اسلامی و براساس آن چيزهايي را كه در طول اين مدت از سوی مردم ديده بود، به مردم توجه داشت، اما تكية اصلياش بر مردم نبود و به همين دلیل هرچقدر اين فريادها و شعارها پشت درِ آن اتاق زياد ميشد اصلاً چهره امام (ره) تغيير نميكرد. در حالیکه همه مردم فرياد ميزدند كه «ما سرباز تو هستيم» یا« اگر دستور و فرمان بدهي اين كار را ميكنيم» یا شعار می دادند « حاضريم قطره قطره خونمان را بريزيم» اما چهره امام (ره) اصلاً تكان نميخورد! اصلاً تغيير نميكرد. چرا؟
زیرا پشتوانة اصلی امام، مردم نبود که اگر فردا اين صد ميليون اين سي ميليون، کم شدند و مثلا به پنج ميليون تبدیل شدند، بعد بگوید تمام شد و تنها شديم[2]. اين ديدههاي ظاهربين ماست كه تنهايي را در قالب نفرات ميبيند او به اين شكل تنها نميشود.
شخصیتی که يك تنه انقلاب كرد، به خاطر اين بود كه پانزده سال هر شب زيارت جامعه می خواند. پانزده سال راز و نيازش با علي(ع) و در زيارتِ او بوده است. امام خمینی (ره) اتكال به خدا را، براي خودش پشتوانه اصلی قرار داده بود، لذا برایش اصلاً كميتها و تعداد مردم مطرح نبود.
اگر قرار بود كه كميتها براي او مطرح باشد، اگر قرار بود يكی از اين شعارهاي اين ميليونها نفري كه بيرون ميريزند بر او كوچكترين اثري را بگذارد، و حتي يك گوشهاي از چهرهاش را تغيير دهد نميتوانست حرکت و انقلاب اسلامی را ايجاد کند.
برگزیده ای از سخنرانی « اسلام قدرت بزرگ فردا» موجود در رایت بیداری 3
[1] منظور ولایت فقیه است که در استمرار ولایت معصومین و حضرت مهدی است.
[2] امام تنهاست یکی از زمزمه هایی بود که در میان جامعه آن روز رواج یافت تا در قلب عده ای از مردم ترس و وحشت نسبت به ادامه حرکت انقلاب اسلامی ایجاد می کرد. شهید دیالمه در این سخنرانی به همین زمزمه می پردازد و آن را نفی می کند