آنچه درباره  «جدا کردن اهل بیت از قرآن» گفت...
خلاصه مطلب :

پيامبر(ص)، زماني كه دنياي خاكي را ترك کرد «قرآن» را به عنوان ثقل اكبر و «اهل بيت» را به عنوان ثقل اصغر براي ما بر جاي گذاشت.

بعد از رحلت پیامبر(ص)، ائمۀ شيعه در روي اين مطلب مي‌ايستند كه قرآن به صِرف ظاهر، تمام و كمال نيست. قرآن هدايت لازم هست ولي كافي نيست. قرآن ناسخ ومنسوخ دارد، بطون و تأويل دارد، تفسير دارد. به همین دلیل بايد در كنار قرآن  افرادي باشند كه به تعبير قرآن علم كتاب در سينه‌هاي آنها هست تا براي مردم روشن كنند ارادۀ خداوند از اين آيات چه بوده است.[1]

آيا همه مردم آن زمان  اين منطق ائمه را مي‌پذيرند؟ قطعاً نه. آنها كه احساس مي‌كنند وجود اهل بيت در كنار قرآن راه محاسبات آينده‌شان را سد مي كند، از روز اول به دنبال اين هستند كه بگويند «همين كتاب خدا براي ما كافي است. ما خودمان قرآن را ميخوانيم و مي‌فهميم، خودمان هم استنباط‌هايي داريم، بعد آنچه كه به نظرمان رسيد آن را طرح مي‌كنيم.»

دعواي زمان انبيا رسيد تا زمان ما و همان دعوا مجدداً امروز در جامعه ما اقامه شد. دعواي نيروهايي كه معتقدند كه طرح هدايت بايد از طريق خداوند و اهل بیت به ما برسد و درمقابلش نيروهايي كه مي‌گويند ما خودمان اين مسائل را مي‌فهميم. لزومي ندارد كسي اين مقدمات را ياد بگيرد! هر كسي قرآن را بردارد يك چند كلمه‌اي از آن بخواند، بعد ميتواند خودش نسبت به آن صاحب نظر شود. هر كسي ميگوید برداشتِ من از اين آيۀ قرآن اين‌طور است. دیگری هم ميگوید من اين‌گونه مي‌فهمم.

اگر جدايي و تفكيك قرآن و اهل بیت صورت بگيرد آيا مردم ديگر فهم صحيح و دقيقي از اسلام خواهند داشت؟

این همان كاري را كه زمان بعد از پيامبر تا غيبت صغري مي‌خواست انجام بگيرد يعني جداكردنِ اهل بيت از قرآن است.

 این کار در زمان غيبت كبري بر عهدۀ فقها گذاشته شده است. فقها و روحانیت شیعه متوليانی هستند که با كسب مقدمات علمی لازم، آنچه را كه از احكام خداوند استنباط مي‌كنند به ما مي‌گويند.

در طول زمان زندگي ائمه تا غيبت صغري و از زمان غيبت كبري تا به امروز، دعواي روحانيت شيعه با روشنفكران بر سر همين موضوع است كه چه كسي بايد قانون زيست بشر را تدوين كند؟

به طور مثال يك قانوني به عنوان لايحۀ قصاص مطرح ميشود. دعواها بر سر چيست؟ روحانيت شيعه مي‌گويد آقا خدا گفته بايد اين قانون اين‌طور عمل شود، روشنفکر مي‌گويد درسته خدا گفته اما مگر ميشود حالا اين كار را بكنيم؟! در اين شرايط، سازمان‌هاي حقوق بين‌المللي به ما مي‌خندند! كشورهاي مختلف نمي‌توانند اين را از ما بپذيرند.روشنفکر می گوید من هم صاحب نظرم در مقابل مسئلۀ خدا اين را میگویم. من فكر مي‌كنم فلان حکم امروز زمينۀ پياده‌شدن ندارد!

 روحانیت شیعه ميگوید طبق حکم خدا بايد حد بزنيم، مي‌گويد من فكر مي‌كنم كه در شرايط فعلي نبايد حد بزنيم!

 روحانیت شیعه مي‌گويد آقا اگر ما فرد ضدانقلابي گرفتيم تا حدودي ميشود نسبت به او تعزيراتي را اعمال كرد، روشنفکر مي‌گويد آقا اگر شما دست به سياه و سفيد بزنيد من داد مي‌زنم در سراسر دنيا كه در ايران شكنجه هست!!

 

برگزیده ای از سخنرانی «بنی صدر و لیبرالسیم»

 



[1] بل هو آياتٌ بيناتٌ في صدور الذين اوتوا العلم.  اين‌ها آيات روشني است در سينۀ دانشوران جای دارد.( کهف،49) و به تعبيري همان کسانی که «من عنده علم الكتاب» هستند.

نظرها

    تاکنون نظری برای این مطلب ثبت نشده است .

ارسال نظر

برای نظر دادن ابتدا با نام کاربری و رمز عبور خود وارد سایت شوید یا ثبت نام کنید .
برای ورود یا ثبت نام اینجا را کلیک کنید .