از خصوصيات بارز روحانيت شيعه در طول تاریخ اين است كه به هيچ وجه به قدرتهاي حاكمه اتكا ندارند و حتي از نظر بودجة مالي وابسته به دربارها نیستند و يك بافت مستقلي دارند. لذا اگر قرار بود كه حرکت و انقلابي برضد ظلم در مردم ايجاد شود، هميشه از روحانیت شروع ميشده که هم مستقل از حکومت بود و هم مردم بالاترین درجة اطمينان را به آن دارند.
از گذشته تا به حال در تاريخ، «روحانیت» تنها پاسدار اصل اصیل اجتهاد در «شيعه» است. قطعا «روحانیت» است که نقش اساسيش را در رهبري همة نهضتهاي شيعي به عنوان نقطة عطف بر جاي گذاشته است.
در تاريخ شيعه همواره روحانيت هم مرجع مردم بوده و هم ملجأ مردم.یعنی در مبارزات و لحظاتي كه ميبايست در مقابل دشمن بايستد و در زماني كه ميبايست سنگرها را تخريب بكند، «روحانيت» جنبة رهبري و مرجعيت را داشته و در زماني كه شرایط خفقانآور بوده، فشار بر مردم وارد ميشده، روحانیت ملجأ و پناهگاه مردم بوده است. اگر حداقل صد سال اخير ايران را نگاه كنيد مراكزي را كه مردم و انقلابيون دورانهاي مختلف در آنجا بست مينشستند و در آنجا متحصن ميشدند، منازل روحانیت و علماي مذهبي بوده است.
اما آيا مجتهدین به همان نوعی كه در قبل بودهاند، پاسخگوی نیاز جامعه امروز هستند؟ نه؛ ما امروز «شيخ انصاري» ميخواهيم، اما نه «شيخ انصاري» زمان خود؛ بلکه شيخ انصاري قرن چهارده. امروز «شيخ طوسي» لازم است اما نه «شيخ طوسي» كه در قرن هفتم يا پنجم بوده است، بلکه شيخ طوسي كه در قرن چهاردهم زندگي کند نیاز است. يعني امروزه برای یک مجتهد، همان خصوصيات و برنامهها، همان درجة علمي، همان درجة فقاهت، همان قدرت تسلط بر موازين الهي «شيخ انصاري» و «شيخ طوسي» لازم است، اما با ديد قرن چهارده ضروری است.
امروزه شما ميبينيد كه «اجتهاد» نقطة اساسيِ مخاصمه گروهایي قرار گرفته كه سعي می کنند به عناوين مختلف «اجتهاد» را حذف كنند. آنان برای این هدف در واقع بايد «روحانیت» را حذف کنند.
برگزیده ای از سخنرانی «مرجعیت و روحانیت» موجود در رایت بیداری (4)