مقدمه

در جهان امروز، یکی از اهداف تفکر مادی گرا و انسان محور،  از بین بردن حریم عفاف زنان و مردان است.  ترویج بی بند و باری از اشکال مختلف مانند اشاعه فیلم ها، عکس ها و ... که در آن اصل اسلامی «عفاف»را نشانه می گیرد در سال های اخیر بیشتر به چشم می خورد.

در این میان گستره جهان اسلام از این شبیخون فرهنگی به صورت ویژه ای آسیب دیده است چرا که مخاطب ویژه این تولیدات محسوب می شده است. اگر در گذشته تولیدات هالیوودی خطرناک ترین هجوم های فرهنگی را علیه جوامع اسلامی تشکیل میداد، متاسفانه امروز شاهد گسترش و سرایت این فرهنگ مسموم به رسانه های نو پدید دیگری هستیم که کمتر از هالیوود آسیب زا نیستند.

در سالهای اخیر فیلم های جذابی برای مخاطبان مسلمان و جهان اسلام به زبان های مختلف، به ویژه زبانهایی که مسلمانان به ان سخن میگویند، ساخته شده و از طریق ماهواره به آنان عرضه شده است. شکسته شدن حریم ها و حرمت ها، از فضاهای رسانه ای و مجازی شروع می شود و سپس به فضای حقیقی و زندگی اجتماعی یک انسان مسلمان وارد می شود.

کشورهایی که فرهنگ و فضای غالب آنان را مسلمانان تشکیل می دهند مانند ایران، افغانستان، پاکستان و سایر کشورهای مسلمان پیوسته مورد این تهاجم و جنگ فرهنگی علیه عفاف قرار دارند.

بر مسلمانان در سراسر جهان اسلام است که الگوها و اسوه های عفاف را بشناسند تا با الگو قرار دادن آن ها راه مستقیم و الهی را در این باره طی کنند.

اسوه های عفاف در قرآن

در دیدگاه جامع الهی و اسلامی که برگرفته از کلام وحی و سیره پیامبر اسلام و اهل بیت علیهم السلام است، علاوه بر حدود پوشش مرد و زن مسلمان، به رعایت عفاف توصیه و تاکید شده است.

از سوی دیگر در قرآن زنان و مردانی مومن و خداباور به عنوان الگوها و اسوه معرفی شده است. بی شک  مطالعه رفتارهای مردان و زنان عفیف ، به کار گیری و عملیاتی شدن اصل عفاف را  برای ما تسهیل می کند.

به عنوان اسوه های عفاف رفتار حضرت مریم(س) و دختران شعیب (ع) و موسی (ع) را می توان مورد تامل قرار داد.

*معنای عفت

به طور کلی می توان نوعی مراقبت و خود نگهداری ویژه در رابطه با  نامحرمان را عفت نامید. در مفردات القرآن در تعریف عفت آمده است: «عفت حصول حالتی برای انسان است که این حالت مانع غلبه شهوت در انسان شود. »[1]

بنابراین آنکه در گوشه ای می نشیند و انزوا برمی گزیند، عفتی هم در مورد او معنا ندارد. ولی آنکه وارد اجتماع می شود، باید در روابط اجتماعی خود عفت را پیشه کند. صاحب تفسیر نور در این باره می گوید:

«معناى عفّت و پاكدامنى، انزوا نيست، بلكه رعايت پاكى در رفت و آمد طبيعى و عادّى است»[2]

*موسی و دختران شعیب(ع)

آیات 23 تا 28 سوره قصص ترسیم صحنه ورود موسى(ع) به شهر مدين و روبرو شدن با دختران شعیب(ع)  است . موسى(ع) چندين روز در راه بود، راهى كه هرگز از آن نرفته بود و با آن آشنايى نداشت، حتى به گفته بعضى ناچار بود با پاى برهنه اين راه را طى كند، گفته‏ اند هشت روز در راه بود، آن قدر راه رفت كه پاهايش آبله كرد.

كم‏كم دورنماى" مدين" در افق نمايان شد، و موجى از آرامش بر قلب او نشست، نزديك شهر رسيد، اجتماع گروهى نظر او را به خود جلب كرد، به زودى فهميد اينها شبانهايى هستند كه براى آب دادن به گوسفندان اطراف چاه آب اجتماع كرده ‏اند.

هنگامى كه موسى(ع) در كنار چاه آب مدين قرار گرفت گروهى از مردم را در آنجا ديد كه چارپايان خود را از آب چاه سيراب مى‏ كنند و در كنار آنها دو زن را ديد كه گوسفندان خود را مراقبت مى‏ كنند اما  به چاه نزديك نمى‏ شوند.

وضع اين دختران با عفت كه در گوشه‏اى ايستاده ‏اند و كسى به داد آنها نمى ‏رسد و عده ای شبان تنها در فكر گوسفندان خويشند، و نوبت به ديگرى نمى‏ دهند، نظر موسى(ع)  را جلب كرد، نزديك آن دو آمد و" گفت كار شما چيست"؟! چرا پيش نمى‏ رويد و گوسفندان را سيراب نمى ‏كنيد.

دختران در پاسخ او" گفتند: ما گوسفندان خود را سيراب نمى‏ كنيم تا چوپانان همگى حيوانات خود را آب دهند و خارج شوند" و ما از باقيمانده آب استفاده مى‏ كنيم .[3]

براى اينكه اين سؤال براى موسى بى‏ جواب نماند كه چرا پدر اين دختران عفيف آنها را به دنبال اين كار بفرستد؟ افزودند:" پدر ما پير مرد مسنى است" پير مردى شكسته و سالخورده است . نه خود او قادر است گوسفندان را آب دهد و نه برادرى داريم كه اين مشكل‏ را متحمل گردد، و براى اينكه سربار مردم نباشيم چاره ‏اى جز اين نيست كه اين كار را ما انجام دهيم.

هنگامى كه موسی نزديك آمد و جمعيت را كنار زد به آنها گفت شما چه مردمى هستيد كه به غير خودتان نمى ‏انديشيد؟ جمعيت كنار رفتند و دلو را به او دادند و گفتند اگر مى‏ توانى آب بكش، چرا كه مى ‏دانستند دلو به قدرى سنگين است كه تنها با نيروى ده نفر از چاه بيرون مى‏ آيد، آنها موسى را تنها گذاردند ولى موسى با اينكه خسته و گرسنه و ناراحت بود، نيروى ايمان به ياريش آمد و بر قدرت جسميش افزود و با كشيدن يك دلو از چاه همه گوسفندان آن دو را سيراب كرد. سپس به سايه روى آورد و به درگاه خدا عرض كرد خدايا هر خير و نيكى بر من فرستى من به آن نيازمندم.[4]

***

در این آیات نمونه های زیبایی از رعایت اصل عفاف در رفتار دختران شعیب (ع) و در رفتار حضرت موسی(ع) که در آن زمان جوانی بود که به پیامبری برگزیده نشده بود، مشاهده می شود:

 الف) رعایت عفت  توسط دختران شعیب(ع)

در این داستان عفاف دختران شعیب(ع) از چند منظر قابل بررسی است:

  1. عفت در نحوه ایستادن

نحوه ایستادن دختران شیعب (ع) نشان عفت آن ها بوده است. قرآن می فرماید که موسی آن ها را در حالی مشاهده کرد که در کناری ایستاده اند:«و در كنار آنان دو زن را ديد كه مراقب گوسفندان خويشند (و به چاه نزديك نمى‏ شوند)» [5]

آن هنگام که موسی (ع) علت این نحوه ایستادن آن ها را می پرسد، در پاسخ می گویند:

«ما آنها را آب نمى ‏دهيم تا چوپانها همگى خارج شوند و پدر ما پير مرد كهنسالى است (و قادر بر اين كارها نيست.)!»[6]

نشان می دهد که آن قدر با عفاف بودند که در گوشه ای ایستاده بودند تا مردان چوپان به کنار روند، ضمن اینکه اگر پدرشان مرد پیری نبود و مردی همراه داشتند این کار را به او واگذار می کردند.

  1. عفت در نحوه راه رفتن

عفاف حتی در راه رفتن این دختران آشکارا است. زیرا قرآن عبارت زیبایی دارد که می فرماید« فَجاءَتْهُ إِحْداهُما تَمْشي‏ عَلَى اسْتِحْياءٍ»[7] صاحب  تفسیر شریف المیزان در این باره می فرماید:

« اگر كلمه" استحياء" را نكره و بدون الف و لام آورد، براى رساندن عظمت آن حالت است، و مراد از اينكه راه رفتنش بر" استحياء" بوده، اين است كه عفت و نجابت از طرز راه رفتنش پيدا بود»[8]

  1. عفت در نحوه کلام و سخن

بعد از اینکه موسى(ع)  به آن ها کمک کرد و برایشان آب بیرون کشید، با بیانی سخن می گویند که کاملا حکایت از حاکمیت ملکه عفاف در وجود آنان دارد:

"يكى از آن دو دختر پيدا بود از سخن گفتن با يك جوان بيگانه شرم دارد به سراغ او آمد، و تنها اين جمله را گفت: پدرم از تو دعوت مى‏كند تا پاداش و مزد آبى را كه از چاه براى گوسفندان ما كشيدى به تو بدهد.[9][10]"

 ب) رعایت عفت توسط حضرت موسى(ع)

رعایت عفت منحصر در رفتار زن نیست یک مرد هم باید با عفت برخورد کند. اگر در این آیات بخواهیم عفاف و رفتار خاص موسی را با نامحرمان بررسی کنیم، از چند منظر قابل بررسی است:

  1. عفت در گفتگو با زنان

المیزان در این باره می گوید:« از اينكه دختر شعيب موسى (ع) را قوى و امين معرفى كرد، فهميده مى‏ شود كه آن دختر از نحوه عمل موسى (ع) در آب دادن گوسفندان طرز كارى ديده كه فهميده او مردى نيرومند است، و همچنين از عفتى كه آن جناب در گفتگوى با آن دو دختر از خود نشان داد، و از اينكه غيرتش تحريك شد، و گوسفندان آنان را آب داد، و نيز از طرز به راه افتادن او تا خانه پدرش شعيب چيزهايى ديده كه به عفت و امانت او پى برده است.»[11]

  1. عفت در ضمن کمک کردن

قرآن می فرماید:« موسى براى (گوسفندان) آن دو آب كشيد. »رعایت عفاف موسی مانع کمک کردن او به نامحرمان نشد بلکه چگونگی کمک او را جهت داد.

 *مریم ؛  ضرب المثل عفت و تقوا

نمونه دیگری که روشن کننده حدود عفاف است، رفتار حضرت مریم(س) است که در سوره مریم آیات 16 تا 23 بیان شده است.

آن هنگام كه مریم از خانواده‏ اش جدا شد، در حقيقت مى‏ خواست مكانى خالى و فارغ از هر گونه دغدغه پيدا كند كه به راز و نياز با خداى خود بپردازد و چيزى او را از ياد خدا غافل نكند به همين جهت طرف شرق بيت المقدس برگزيد. در این هنگام خداوند جبرئیل را در شکل انسانی بر مریم می فرستد.

اين نخستين لرزه‏اى بود كه سراسر وجود مريم را فرا گرفت. پيدا است كه در اين موقع چه حالتى به مريم دست مى ‏دهد! مريمى كه همواره پاكدامن زيسته، در دامان پاكان پرورش يافته، و در ميان مردم ضرب المثل عفت و تقوا است، از ديدن چنين منظره‏اى كه مرد بيگانه زيبايى به خلوت او راه يافته چه ترس و وحشتى به او دست مى‏ دهد؟

 لذا بلافاصله خطاب به مرد گفت: من به خداى رحمان از تو پناه مى‏ برم اگر پرهيزكار هستى.[12] بردن نام خداى رحمان، و توصيف او به رحمت عامه ‏اش از يك سو، و تشويق او به تقوى و پرهيزكارى از سوى ديگر، همه براى آن بود كه اگر آن شخص ناشناس قصد سويى دارد او را كنترل كند.

مريم با گفتن اين سخن در انتظار عكس العمل آن مرد ناشناس بود، انتظارى آميخته با وحشت و نگرانى بسيار، اما اين حالت ديرى نپائيد ناشناس زبان به سخن گشود و ماموريت و رسالت عظيم خويش را چنين بيان كرد و" گفت من فرستاده پروردگار توام من آمده ‏ام تا پسر پاكيزه‏ اى از نظر خلق و خوى و جسم و جان به تو ببخشم"! اين جمله همچون آبى كه بر آتش بريزد، به قلب پاك مريم آرامش بخشيد.

از شنيدن اين سخن دوباره لرزش شديدى وجود مريم را فرا گرفت و بار ديگر او در نگرانى عميقى فرو رفت و گفت: "چگونه ممكن است من صاحب پسرى شوم، در حالى كه تا كنون انسانى با من تماس نداشته و هرگز زن آلوده ‏اى نبوده ‏ام"؟! او در اين حال تنها به اسباب عادى مى‏ انديشيد!"[13]

شیوه برخورد حضرت مریم با مردی ناشناس نشانگر استواری و استحکام عفاف در وجود اوست. به راستی چه چیزی جز عفاف سرچشمه گرفته از تقوا، می تواند مریم را به چنین عکس العملی دعوت کند؟

***

به یاد داشته باشیم که داستان های تاریخی قرآن هدفی جز عبرت و پند گیری برای اهل تقوا ندارد. بر ما است که به عنوان امت خاتم النبیین که زندگی انسانهای زیادی را پیش رو داریم، بعد از تامل و دقت در تاریخ از این اسوه های عفاف درس عملی بگیریم و در رفتارهای خود به کار ببندیم.

  

[1] العفه حصول حاله للنفس تمتنع بها عن غلبه الشهوه ( مفردات القرآن)

[2] تفسير نور ج‏5 ص : 359

[3] وَ لَمَّا وَرَدَ ماءَ مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِنَ النَّاسِ يَسْقُونَ وَ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَيْنِ تَذُودانِ قالَ ما خَطْبُكُما قالَتا لا نَسْقي‏ حَتَّى يُصْدِرَ الرِّعاءُ وَ أَبُونا شَيْخٌ كَبير ( سوره قصص، آیه 23)

[4] فَسَقى‏ لَهُما ثُمَّ تَوَلَّى إِلَى الظِّلِّ فَقالَ رَبِّ إِنِّي لِما أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقير ( سوره قصص، آیه 24) برگرفته از تفسير نمونه، ج‏16، صص 56- 58

[5] وَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَيْنِ تَذُودانِ

[6] قالَتا لا نَسْقي‏ حَتَّى يُصْدِرَ الرِّعاءُ وَ أَبُونا شَيْخٌ كَبير

[7]فَجاءَتْهُ إِحْداهُما تَمْشي‏ عَلَى اسْتِحْياءٍ قالَتْ إِنَّ أَبي‏ يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ ما سَقَيْتَ لَنا فَلَمَّا جاءَهُ وَ قَصَّ عَلَيْهِ الْقَصَصَ قالَ لا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمين (سوره قصص،  آیه 25)

[8] ترجمه الميزان، ج‏16، ص: 35

[9]  قالَتْ إِنَّ أَبي‏ يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ ما سَقَيْتَ لَنا (سوره قصص،  آیه 25)

[10] تفسير نمونه، ج‏16، ص: 58

[11] ترجمه الميزان، ج‏16، ص: 36

[12] قالَتْ إِنِّي أَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنْكَ إِنْ كُنْتَ تَقِيًّا ( سوره مربم، آیه 18)

[13] تفسير نمونه، ج‏13، ص: 34-35

 

نظرها

    تاکنون نظری برای این مطلب ثبت نشده است .

ارسال نظر

برای نظر دادن ابتدا با نام کاربری و رمز عبور خود وارد سایت شوید یا ثبت نام کنید .
برای ورود یا ثبت نام اینجا را کلیک کنید .