گاهی ما باطن زندگی خود را با ظاهر زندگی دیگران مقایسه می کنیم. این در حالی است که ما بر زندگی خود اشراف کامل داریم اما از زندگی دیگران فقط ظاهری را می بینیم و از جزئیات زندگیشان بی خبریم و به این ترتیب آرامش زندگیمان را از بین می بریم.

یکی از داشته های زندگی ما، همسر ماست.

مقایسه کردن همسر با دیگران و به رخ کشیدن و برشمردن امتیازات دیگران نسبت به همسر یکی از عواملی است که منشأ دلسردی طرفین نسبت به یکدیگر می شود. با مقایسه مرد با مردان دیگر اقتدار او شکسته می شود و با مقایسه زن با زنان دیگر عاطفه وی پایمال می گردد؛ در حالیکه مرد دوست دارد همسرش او را ستایش نماید و زن نیز دوست دارد شوهرش به او ابراز عشق و محبت کند.

در دنیای امروز که متأسفانه ارتباط زنان و مردان نامحرم نشان ادب اجتماعی محسوب می شود(!)، حریم ها رعایت نمی گردد و اختلاط زن و مرد براحتی صورت می گیرد، آرامش زندگی ها نیز براحتی از بین می رود، چراکه این ارتباط ها زمینه ای برای مقایسه کردن همسر با دیگران شده و می تواند عواقب سوئی بدنبال داشته باشد.

رسول اکرم (ص) در این رابطه  فرمودند:

"از گفتگو و اختلاط با زنان بپرهیز. براستی هیچ مردی با زن نامحرمی در خلوت سخن نمی گوید مگر اینکه در دل نسبت به او رغبت پیدا می کند."[1]

و نیز امام علی (ع) فرمودند:

"ای بندگان خدا بدانید که... گفتگو و اختلاط مردان با زنان نامحرم سبب نزول بلا و بدبختی خواهد شد و دلها را منحرف می سازد و پیوسته به زنان چشم دوختن نور دیده را خاموش می گرداند و همچنین با گوشه چشم به زنان نگاه کردن از حیله و دام های

شیطان است."[2]

مقایسه کردن همسر، درگیری های ذهنی و گاهاً رفتاری ایجاد می کند که موجب دل زدگی نسبت به همسر و احساس تمایل نسبت به دیگری شده و در مقابل باعث سوء ظن همسر می گردد که خود منشأ مشکلات بدتری خواهد بود.

همچنین توجه بیش از حد به عیوب و نقص های همسر و تصور غلط اینکه با مقایسه او با دیگران می توان این عیب ها را اصلاح کرد، عامل دیگری برای برهم زدن این آرامش است. این کار موجب تحقیر او شده و نتیجه ای جز عکس العمل منفی وی و لجاجت و کینه نخواهد داشت.

بدین ترتیب کانون گرم خانواده به سردی می گراید، احساس رضایتمندی از زندگی کاهش یافته، منجر به نادیده گرفتن نعمتها و ناسپاسی در برابر خداوند خواهد شد.

توجه داشته باشیم که:

هرکس توانمندیهای خاص خود را دارد. همسر ما هر مشکلی هم که داشته باشد، بالاخره توانمندیهای قابل تحسینی هم دارد. چه خوب است که به ویژگیهای مثبت همسرمان توجه کنیم و حتی آنها را بازگو کنیم، به او بگوییم این خصلتش برایمان آرامش بخش است، از این طریق او احساس شخصیت و کرامت می کند و ما آرامش خود را به او نیز هدیه می دهیم، در چنین فضایی است که می توانیم نقص های همسرمان را با وی در میان بگذاریم.

 مقایسه امکانات مادی و چشم دوختن به زندگی های به ظاهر آرام اطرافیان و حتی جوامع دیگر، از دیگر عوامل سلب آرامش و ناسپاسی در برابر خداوند است.

پیامبر اکرم (ص) فرمودند: " کسی که به آنچه در دست دیگران است چشم بیندازد، اندوهش فراوان شود و خشم او آرام نگیرد."[3]

و نیز فرمودند: " انسان، شیرینی ایمان را نمی چشد تا این که اهمّیت ندهد دنیا به کام کیست."[4]

ممکن است افراد یا جوامعی از بهترین و بیشترین امکانات مادی برخوردار باشند، اما طعم شیرین ایمان را نچشیده باشند، در آزمایش های الهی سرافکنده شوند و در تاریکی ظلم غوطه ور.

خداوند، درباره امکانات مادی که به کفار و منافقین داده شده می فرماید:

"وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَرِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَأَبْقَى."[5]

"و هرگز چشمان خود را به نعمتهای مادی که به گروهی از آنان داده ایم میفکن؛ اینها شکوفه های زندگی دنیاست تا آنان را در آن بیازماییم؛ و روزی پروردگارت بهتر و پایدارتر است."

و نیز در سرگذشت قارون، گفتگوی دو گروه خواهان دنیا با مؤمنان را بیان میفرماید که:

"فَخَرَجَ عَلي قَوْمِهِ في زِينَتِهِ قَالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَيَوةَ الدُّنْيَا يَالَيْت لَنَا مِثْلَ مَا أُوتي قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍ عَظِيمٍ‏. وَ قَالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَيْلَكمْ ثَوَاب اللَّهِ خَيرٌ لِّمَنْ ءَامَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ لا يُلَقَّاهَا إِلّا الصّابرُونَ‏."[6]

"(روزی قارون) با تمام زینت خود در برابر قومش ظاهر شد، آنها که خواهان زندگی دنیا بودند گفتند: ای کاش همانند آنچه به قارون داده شده است ما نیز داشتیم براستی که او بهره عظیمی دارد! اما کسانی که علم و دانش به آنها داده شده بود گفتند: وای بر شما، ثواب الهی برای کسانی که ایمان آورده اند و عمل صالح انجام می دهند بهتر است، اما جز صابران آنرا دریافت نمی کنند."

در ادامه پس از سرنگونی قارون میفرماید:

"وَ أَصبَحَ الَّذِينَ تَمَنَّوْا مَكانَهُ بِالأَمْسِ يَقُولُونَ وَيْكَأَنَّ اللَّهَ يَبْسط الرِّزْقَ لِمَن يَشاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ يَقْدِرُ لَوْلا أَن مَّنَّ اللَّهُ عَلَيْنَا لَخَسف بِنَا وَيْكَأَنَّهُ لا يُفْلِحُ الْكَافِرُونَ‏."[7]

" و آنها که دیروز آرزو می کردند به جای او باشند گفتند: ای وای بر ما! گویی خدا روزی را بر هرکس از بندگانش بخواهد گسترش می دهد یا تنگ می گیرد. اگر خدا بر ما منت ننهاده بود، ما را نیز به قعر زمین فرو می برد. ای وای! گویی کافران هرگز رستگار نمی شوند."

بدانیم که:

ایمان حقیقی از آنِ کسی است که به آنچه خداوند مهربان به او عطا فرموده و به روزی معیّنی که برایش مقرّر داشته قانع و شاکر است. می داند که برای بزرگ شدن، کمال یافتن و ارتقاء ایمان، همواره از جانب پروردگار در معرض ابتلاء و آزمایش است که از جمله این ابتلائات، امکانات مادی ست. چشم به زندگیهای مرفه و بظاهر آرام دیگران ندوزیم و آرامش و گرمای خانواده مان را با مقایسه داشته هایمان با دیگران از بین نبریم.

سخن ارزشمند رسول خدا (ص) را بخاطر داشته باشیم که:

" کسی که در دنیای خود به کسی که بالاتر از اوست نگاه کند و نسبت به آنچه ندارد افسوس خورد، خداوند نه او را شاکر می نویسد و نه بردبار."[8]


[1] مرآت النساء ص 141

[2] بحارالانوار ج 74 ص 291

[3] الکافی ج 2 ص 315

[4] الکافی ج 2 ص 128

[5] سوره طه آیه 131

[6] سوره قصص آیات 79-80

[7] سوره قصص آیه 82

[8] مستدرک الوسائل ج 12 ص 172

نظرها

    تاکنون نظری برای این مطلب ثبت نشده است .

ارسال نظر

برای نظر دادن ابتدا با نام کاربری و رمز عبور خود وارد سایت شوید یا ثبت نام کنید .
برای ورود یا ثبت نام اینجا را کلیک کنید .